۱٬۲۵۶
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «از موتور افتاده بودم . پايم شکسته بود.حاجي که ديد گفت « مي ري خونه استراحت مي کني! هفته اي يه بار بيش تر نمي توني بياي اردوگاه .» خانه مان اهواز بود ؛ نزديک اردوگاه . مي ترسيدم اگر توي جلسه با پاي گچ گرفته ببيندم ، نگذارد بروم عمليات . خودم گچ پايم ر...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|