۱٬۲۵۶
ویرایش
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
«همه چیز درباره نهال دختر طرخان»؛ گردش سیال ذهن دختر جوانی است که پدرش جزو متمولین بازار '''مشهد''' است و در یک خانۀ قدیمی زندگی میکند. | «همه چیز درباره نهال دختر طرخان»؛ گردش سیال ذهن دختر جوانی است که پدرش جزو متمولین بازار '''مشهد''' است و در یک خانۀ قدیمی زندگی میکند. | ||
این رمان، شرح شاعرانگی «نهال» و مواجهه او با هجوم '''رضاشاه''' به [[مسجد گوهرشاد]] در اتفاقات مربوط به [[کشف حجاب]] رضاخانی است که در جریان آن، صدها نفر از زائران و مردمی که به حرم رضوی پناه برده بودند، به شهادت رسیدند. | این رمان، شرح شاعرانگی «نهال» و مواجهه او با هجوم '''رضاشاه''' به [[مسجد گوهرشاد]] در اتفاقات مربوط به [[کشف حجاب]] رضاخانی است که در جریان آن، صدها نفر از زائران و مردمی که به حرم رضوی پناه برده بودند، به شهادت رسیدند. | ||
==بخشی از رمان== | |||
«آقای قمی ناشناس آمد. نوکر وفاداری داشت به اسم مصیب که او را با کالسکه آورده بود دم در ما. بعد فقط ما عبا را دیدیم که کشیده بود دور سرش و سلانهسلانه آمد رفت اتاق نماز آقابزرگ دستپاچه بود. یک مرجع تقلید آمده بود خانه یک مقلد... آقابزرگ گفت: «آقا چند روز همین جا بمانید. از مقلد و مراجعهکننده و مجلس و وعظ و آجان و مُکّلا و معمم، کلاً راحت هستید. امن است اینجا. هم دور و پرت و هم امن و امان... اوضاع خوب نیست انگار...» (من گوش ایستاده بودم!) آقای قمی در جواب گفت: «در شیراز جشن گرفتهاند و نوامیس مردم را بیچادر و چاقچور نمایش دادهاند. یک مشت مدرسهای را... من نمیتوانم همینطور ساکت بمانم. میدانم که فایدهای ندارد. این قُلدر جهد کرده مردم را به زانو دربیاورد و بیناموسی را رواج بدهد...» | |||
[[رده: اهالی مشهد]] | [[رده: اهالی مشهد]] | ||
[[رده: گوهرشاد]] | [[رده: گوهرشاد]] |