ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «نشر فضایل در جلسات فاضل»

از قصه‌ی ما
۲۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۵۷
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
دربارۀ ایستادگی فاضل در برابر شهربانی، به‌ نقل از آقای نجف‌ پور در کتاب نکوداشت حاج‌ محمدحسین فاضل آمده است: «روزی رئیس شهربانی سبزوار،- احتمالاً سرهنگ آل‌ احمد،- به بانک ملی می آید و شفاهاً به حاج‌ آقای فاضل تذکر می‌دهد که: ’«من گفتم نباید این جلسات را برگزار کنید، چرا باز هم برگزار می‌کنید؟‘» حاج‌ آقا از پشت میز خود بر می‌خیزد و با شهامتی کم‌ نظیر، سرهنگ را مورد خطاب قرار می‌دهد و با صدایی رسا می‌گوید: ’«سرهنگ...؛ سرهنگ! تو را تیشه دادند که هیزم کنی / ندادند که بنیان مردم کَنی‘ و صدایش را همچنان بالاتر می‌برد که «با قرآن این کارها را نکنید! با مدرسان قرآن این حرف¬‌ها را نزنید!» و سرهنگ سرافکنده، بانک را ترک می‌کند.»   
دربارۀ ایستادگی فاضل در برابر شهربانی، به‌ نقل از آقای نجف‌ پور در کتاب نکوداشت حاج‌ محمدحسین فاضل آمده است: «روزی رئیس شهربانی سبزوار،- احتمالاً سرهنگ آل‌ احمد،- به بانک ملی می آید و شفاهاً به حاج‌ آقای فاضل تذکر می‌دهد که: ’«من گفتم نباید این جلسات را برگزار کنید، چرا باز هم برگزار می‌کنید؟‘» حاج‌ آقا از پشت میز خود بر می‌خیزد و با شهامتی کم‌ نظیر، سرهنگ را مورد خطاب قرار می‌دهد و با صدایی رسا می‌گوید: ’«سرهنگ...؛ سرهنگ! تو را تیشه دادند که هیزم کنی / ندادند که بنیان مردم کَنی‘ و صدایش را همچنان بالاتر می‌برد که «با قرآن این کارها را نکنید! با مدرسان قرآن این حرف¬‌ها را نزنید!» و سرهنگ سرافکنده، بانک را ترک می‌کند.»   
== '''جلسات مخفی''' ==
== '''جلسات مخفی''' ==
غیر از جلسات عمومی، جلساتی هم به‌صورت بود کاملاً مخفی و خصوصی برگزار می‌شد، با حضور فضلایی مانند [[روشنفکر اسلامی، متفکر انقلابی|دکتر علی شریعتی]]. فرزانه فاضل یکی از حضورهای مخفیانۀ دکتر را این گونه روایت می‌کند: «خانۀ پدرم در قسمت پذیرایی دری داشت که به کوچه باز می‌شد. همیشه قفل بود و فقط زمانی که مهمان داشتیم باز می کردند. یک روز ساعت 9 یا 10 شب بود، دیدم در می‌زنند از همان در قسمت پذیرایی در زدند. تا در را باز کردم، مرحوم دکتر شریعتی که یک کلاه دوره‌دار سرش بود، خودش را انداخت داخل خانه؛. چون مخفی و محرمانه می‌آمدند.» در آن جلسات خصوصی، فضلای دیگری مثل محمدتقی مجمع‌ الصنایع نیز حضور داشتند و البته انقلابیانی مانند یحیی علیپور، [[نفت فروش انقلابی|علی‌ اصغر صفار]]، حسین هراتی، آق‌ بابایی و فرامرزی. شب‌هایی که دکتر شریعتی می‌آمد، جلسه از ساعت 12 شروع می‌شد و دکتر تا صبح صحبت می‌کرد.
غیر از جلسات عمومی، جلساتی هم به‌صورت کاملاً مخفی و خصوصی برگزار می‌شد، با حضور فضلایی مانند [[روشنفکر اسلامی، متفکر انقلابی|دکتر علی شریعتی]]. فرزانه فاضل یکی از حضورهای مخفیانۀ دکتر را این گونه روایت می‌کند: «خانۀ پدرم در قسمت پذیرایی دری داشت که به کوچه باز می‌شد. همیشه قفل بود و فقط زمانی که مهمان داشتیم باز می کردند. یک روز ساعت 9 یا 10 شب بود، دیدم در می‌زنند از همان در قسمت پذیرایی در زدند. تا در را باز کردم، مرحوم دکتر شریعتی که یک کلاه دوره‌دار سرش بود، خودش را انداخت داخل خانه؛. چون مخفی و محرمانه می‌آمدند.» در آن جلسات خصوصی، فضلای دیگری مثل [[شاعر رادیوساز|محمدتقی مجمع‌ الصنایع]] نیز حضور داشتند و البته انقلابیانی مانند یحیی علیپور، [[نفت فروش انقلابی|علی‌ اصغر صفار]]، حسین هراتی، آق‌ بابایی و فرامرزی. شب‌هایی که دکتر شریعتی می‌آمد، جلسه از ساعت 12 شروع می‌شد و دکتر تا صبح صحبت می‌کرد.


== '''بعد از انقلاب''' ==
== '''بعد از انقلاب''' ==
۳۰۶

ویرایش