ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «شهر بی شاه»

از قصه‌ی ما
۴۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۵
بدون خلاصه ویرایش
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۱ کاربر دیگر نشان داده نشده)
سطر ۲: سطر ۲:


== '''مجسمه ای که خار چشم مردم بود''' ==
== '''مجسمه ای که خار چشم مردم بود''' ==
مجسمۀ شاه در یکی از میدان‌های اصلی شهر نصب بود. مردم هر روز که در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردند چشمشان به مجسمۀ شاه می‌افتاد. در شهرهای بزرگ و بعضی از شهرستان‌ها، مردم مجسمۀ شاه را سرنگون کرده بودند. در سبزوار هم چند باری برای سرنگونی آخرین نماد سلطنت پهلوی اقدام شد؛ ولی هر بار به دلایلی این کار به سرانجام نرسیده بود. یک بار حتی مقدمات پایین‌ آوردن مجسمۀ شاه، از جمله جرثقیل و سیم‌ بکسل، هم فراهم شده بود؛ اما به‌ ناگاه مسیر راهپیمایی از '''چهارراه کوشک''' که قرار بود به‌سمت میدان مسجمه ادامه پیدا کند، به‌سمت دروازه‌ عراق منحرف شد. یک روز هم مردم در راه برگشت از بیمارستان امداد، وقتی به میدان مجسمه رسیدند، خیلی به [[مثل پدر برای مردم شهر|'''آیت‌الله علوی''']] برای پایین‌ آوردن مجسمه اصرار کردند؛ ولی ایشان مخالفت کرد و نپذیرفت. دلیل مخالفت آیت‌الله علوی این بود که می‌گفت که در این موقیعت پایین‌ آوردن مجسمۀ شاه کار خطرناکی است و ممکن است نیروهای شهربانی به مردم صدمه بزنند.
مجسمه شاه در یکی از میدان‌های اصلی شهر نصب بود. مردم هر روز که در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردند چشمشان به مجسمۀ شاه می‌افتاد. در شهرهای بزرگ و بعضی از شهرستان‌ها، مردم مجسمۀ شاه را سرنگون کرده بودند. در سبزوار هم چند باری برای سرنگونی آخرین نماد سلطنت پهلوی اقدام شد؛ ولی هر بار به دلایلی این کار به سرانجام نرسیده بود. یک بار حتی مقدمات پایین‌ آوردن مجسمۀ شاه، از جمله جرثقیل و سیم‌ بکسل، هم فراهم شده بود؛ اما به‌ ناگاه مسیر راهپیمایی از '''چهارراه کوشک''' که قرار بود به‌سمت میدان مسجمه ادامه پیدا کند، به‌سمت دروازه‌ عراق منحرف شد. یک روز هم مردم در راه برگشت از بیمارستان امداد، وقتی به میدان مجسمه رسیدند، خیلی به [[مثل پدر برای مردم شهر|'''آیت‌الله علوی''']] برای پایین‌ آوردن مجسمه اصرار کردند؛ ولی ایشان مخالفت کرد و نپذیرفت. دلیل مخالفت آیت‌الله علوی این بود که می‌گفت که در این موقیعت پایین‌ آوردن مجسمۀ شاه کار خطرناکی است و ممکن است نیروهای شهربانی به مردم صدمه بزنند.


== '''مجسمه رو سیاه''' ==
== '''مجسمه رو سیاه''' ==
شب هشتم دی، ماه حجت‌ الاسلام عبدوس در مسجد جامع سخنرانی پرشوری کرد. او از قبل به بعضی انقلابیان گفته بود که طوری سخنرانی خواهد کرد که حواس نیروهای شهربانی را پرت کند، تا آن‌ها به‌ سراغ مجسمۀ شاه بروند. هم‌زمان با سخنرانی عبدوس که از مردم می‌خواست فردا، نهم 9 دی، برای سرنگونی مجسمۀ شاه اقدام کنند، عده‌ای از انقلابیان به‌ سراغ مجسمه رفتند و لاستیک‌هایی را به گردن آن آویزان کرده و آتش زدند. مردم بعد از اتمام سخنرانی عبدوس و ترک مسجد جامع، از چهارراه بیهق مجسمه را می‌دیدند که در آتش می‌سوخت. نیروهای شهرداری شبانه مأمور شدند که شبانه مجسمۀ شاه را از سیاهی‌های آتش تمیز کنند.
شب هشتم دی، ماه حجت‌ الاسلام عبدوس در مسجد جامع سخنرانی پرشوری کرد. او از قبل به بعضی انقلابیان گفته بود که طوری سخنرانی خواهد کرد که حواس نیروهای شهربانی را پرت کند، تا آن‌ها به‌ سراغ مجسمۀ شاه بروند. هم‌زمان با سخنرانی [[شیخِ «مرگ بر شاه» گو|عبدوس]] که از مردم می‌خواست فردا، نهم 9 دی، برای سرنگونی مجسمۀ شاه اقدام کنند، عده‌ای از انقلابیان به‌ سراغ مجسمه رفتند و لاستیک‌هایی را به گردن آن آویزان کرده و آتش زدند. مردم بعد از اتمام سخنرانی عبدوس و ترک مسجد جامع، از چهارراه بیهق مجسمه را می‌دیدند که در آتش می‌سوخت. نیروهای شهرداری شبانه مأمور شدند که شبانه مجسمۀ شاه را از سیاهی‌های آتش تمیز کنند.
== '''میدان مجسمة بی مجسمه''' ==
 
== '''میدان مجسمه بی مجسمه''' ==
روز نهم دی، مردم سبزوار طبق برنامۀ هر روزشان به خیابان‌ها آمدند و تظاهرات کردند؛ اما آن روز اتفاق اصلی بعد از پایان تظاهرات رخ داد. در حال بازگشت از راهپیمایی به‌ طرف مسجد جامع، عبدوس به مردم اعلام کرد که برای پایین‌ کشیدن مجسمه می‌رود. این بار هم برخی علمای شهر گفتند حالا وقت انجام این کار نیست؛ اما با حرکت عبدوس به‌سمت میدان مجسمه، سیل جمعیت هم به‌ دنبال او راه افتاد. یکی از انقلابیان با هماهنگی عبدوس، برای سرنگونی مجسمه کامیون و سیم‌ بکسل آورد. وقتی مردم به میدان مجسمه رسیدند، چند جوان از مجسمه بالا رفتند و سیم‌ بکسل را به گردن شاه سربی انداختند. با شعارهای تکبیر مردم، کامیون حرکت کرد و مجسمۀ شاه به زمین افتاد. مجسمه را دور شهر روی زمین کشیدند تا همۀ شهر بدانند شاه رفتنی است. بعضی‌ها سوار مجسمه شده بودند و خوش‌حالی می‌کردند. سر مجسمه از تنش جدا شده بود. آخرین مقصدِ سر مبارک همایونی قسمت مخروبۀ توالت‌های مسجد جامع بود. متعاقب این اقدام، ساواک گزارش داد: « پیکرۀ کد ۶۶ توسط تظاهرکنندگان در شهر سبزوار پایئین کشیده شد.»
روز نهم دی، مردم سبزوار طبق برنامۀ هر روزشان به خیابان‌ها آمدند و تظاهرات کردند؛ اما آن روز اتفاق اصلی بعد از پایان تظاهرات رخ داد. در حال بازگشت از راهپیمایی به‌ طرف مسجد جامع، عبدوس به مردم اعلام کرد که برای پایین‌ کشیدن مجسمه می‌رود. این بار هم برخی علمای شهر گفتند حالا وقت انجام این کار نیست؛ اما با حرکت عبدوس به‌سمت میدان مجسمه، سیل جمعیت هم به‌ دنبال او راه افتاد. یکی از انقلابیان با هماهنگی عبدوس، برای سرنگونی مجسمه کامیون و سیم‌ بکسل آورد. وقتی مردم به میدان مجسمه رسیدند، چند جوان از مجسمه بالا رفتند و سیم‌ بکسل را به گردن شاه سربی انداختند. با شعارهای تکبیر مردم، کامیون حرکت کرد و مجسمۀ شاه به زمین افتاد. مجسمه را دور شهر روی زمین کشیدند تا همۀ شهر بدانند شاه رفتنی است. بعضی‌ها سوار مجسمه شده بودند و خوش‌حالی می‌کردند. سر مجسمه از تنش جدا شده بود. آخرین مقصدِ سر مبارک همایونی قسمت مخروبۀ توالت‌های مسجد جامع بود. متعاقب این اقدام، ساواک گزارش داد: « پیکرۀ کد ۶۶ توسط تظاهرکنندگان در شهر سبزوار پایئین کشیده شد.»
== منبع ==
== منبع ==