گروه فرقان
محمد لاجوردی گفته است: «یادم هست یک روز پدرم، دو نفر از فرقانیها را به خانه دعوت کرده بود و اینها در اتاق پذیرائی ما بودند. بعدازظهر بود که حاجآقا آنها را آورد و اسلحه کمری پر و آماده خود را روی دکور اتاق پذیرائی گذاشته و پیش اینها دراز کشیده بود ... ما که در اتاق رفت و آمد میکردیم، دیدن این منظره برایمان واقعا عجیب بود که دو تا زندانی، آن هم از گروه فرقان را بیاوری و اسلحه پر را هم جلوی دستشان بگذاری و بعد هم بگیری بخوابی! ما واقعا میدیدیم که ایشان به خواب عمیقی رفتهاند! صحنه فوقالعاده عجیبی بود.»
سید حسین لاجوردی هم در ادامه در تکمیل سخن برادرش چنین گفته است: «من میخواستم نکتهای را درباره علت آمدن برخی از اعضای گروه فرقان به منزلمان، ذکر کنم. قرار بود فردای آن روز اینها از زندان آزاد شوند و حاج آقا مطمئن بودند که اینها توبه کردهاند و به همین دلیل آنها را به منزل آورده بودند. ما که در آن دوران نوجوان بودیم، وقتی شنیدیم حاجآقا این کار را کردهاند، خیلی ترسیدیم؛ مخصوصا اینکه شنیدیم حاج آقا اسلحه پر را هم در دسترس آنها گذاشته بودند که اگر واقعا از ته قلب توبه نکردهاند و در صداقت آنها شک و شبههای هست و قرار است از مسئولین نظام، کسی را ترور کنند، آن فرد حاج آقا باشند، به آنها هم با شوخی و خنده گفته بودند که آن اسلحه پر است! عرضم این است که اگر قرار بود شک و شبههای برطرف شود، حاجآقا حاضر بودند این شبهه با در معرض خطر قرار گرفتن خودشان انجام شود.