گروه جهادی خودی!

از قصه‌ی ما

قصه تقریبا بر میگرده به8یا 9سال پیش،تعدادی از جوانان طلبه، دانشجو، دانش آموزان یک روستا برای ساختن مناطق روستای خودشون یک گروه جهادی رو تشکیل و شروع کردن به کار کردن،اون چیزی که همیشه توی رسانه می دیدیم این بود که افراد از مناطق دیگه یعنی شهرها می رفتند به مناطق محروم و روستاها که اونجا خدمت کنند اما این بار جوانان خود یک روستا برای ساختن روستای خودشون از ظرفیت جوانان خود روستا برای ساختن منطقه اشون استفاده می کردند، کارهاشون در حوزه های مختلف انجام میشد، فرهنگی، آموزشی، عمرانی،..... در این گروه اول روستاهای مورد نظر اون منطقه شناسایی می شدند و بعد از اون افراد براساس توان مندی های که داشتند تقسیم بندی می‌شدند و کارهاشون رو انجام میدن،کلاسی های، احکام،قرآن، کارهای هنری،رنگ آمیزی مدارس و.....، ویکی از کارهای جالب اون گروه تشکیل کلاسی تقویتی یا همون کنکور برای دانش آموزانی بود که سال آخر بودند، باز در این گروه برای آموزش از افراد دانشجو و دانش آموزان توان مند همون گروه یا منطقه برای کلاس های آموزشی استفاد میشد،این گروه جهادی تا چند سالی ادامه پیدا کرد اما بعد از اون فکر کنم بخاطر کم لطفی های مسولین منطقه و نبود بودجه و اینگونه مسائل کم کم گروه منحل شد، این بود از ماجرای خاطره انگیز ما در اون برهه زمانی. [۱]

  1. شکوفه بهرامی