پرستاری یک شغل مقدس است

از قصه‌ی ما

سال 59 فارغ‌ التحصیل رشته پرستاری شدم و در جبهه به عنوان پرستار فعالیت می کردم که در سال 60 به منطقه جنوب (اهواز) برای ادامه خدمت رسانی اعزام شدم و در عملیات های فتح المبین در شهر دزفول، بیت المقدس به فرودگاه اهواز و رمضان در بیمارستان هلال احمر آبادان و در سال 65 بعد از اتمام جنگ تحمیلی دربیمارستان نجمیه تهران به مجروحین امدادرسانی می کردم . در سال 55 به پرستاران ارزش گذاشته نمی شد و آنان با سختی ها و مشکلات زیادی مواجه بودند، اما با آغاز انقلاب و سپس جنگ تحمیلی این شغل مقدس شمارده شدبرای یک امدادگر قومیت، رنگ پوست، زبان، دوست و یا دشمن فرقی ندارد و در زمان جنگ نیز مجروحین عراقی بودند که به دست امدادگران ایرانی درمان شده بودند. برای یک امدادگر قومیت، رنگ پوست، زبان، دوست و یا دشمن فرقی ندارد و در زمان جنگ نیز مجروحین عراقی بودند که به دست امدادگران ایرانی درمان شده بودند در آن زمان به دلیل علاقه ام به پرستاری تمام سختی ها را به جان می خریدم و تمام وقتم را برای نجات رزمندگان و خدمت رسانی به میهنم می گذاشتم و حتی گاهی به عنوان بیمار بر و حمل برانکارد به سایر همکاران کمک می کردم و همیشه در حین خدمت رسانی خدا را در نظر می‌گرفتیم. [۱]

  1. صدیقه سمیعی، امدادگر دفاع مقدس