می خواهم جبهه بروم

از قصه‌ی ما

تولد:

خانم فاطمه فرحناک در سال 1354 در تبریز به دنیا آمدند.

فعالیت‌ها:

به خاطر شرایط خانواده و جو جامعه تا قبل از انقلاب هیچ‌گونه فعالیتی نداشتند و حتی اجازه رفتن به مدرسه را نیز نداشتند. با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نهضت سوادآموزی برای یادگرفتن سواد به کلاس‌های نهضت رفتند. به خاطر داشتن سواد قرآنی سریع دوران ابتدایی را تمام کردند و وارد مدرسه راهنمایی شدند. حین کلاس‌های نهضت با دوستان انقلابی آشنا شده و وارد بسیج شدند و فعالیت‌هایشان را شروع کردند. با شروع جنگ تحمیلی گریه و اصرار می‌کردند که ایشان هم به جبهه بروند. خانواده نمی‌توانستند او را راضی کنند. او را به مقر سپاه می‌برند تا آن‌ها با ایشان صحبت کنند. آنجا ایشان را توجیه می‌کند که شما باید پشت جبهه بمانید و از رزمندگان با فعالیت‌های پشتیبانی حمایت کنید. ایشان با کمک دوستان پایگاه محله‌شان را راه‌اندازی می‌کنند و شروع به فعالیت پشتیبانی می‌کنند؛ اما در جریان کار به خاطر سنت‌های غلطی که در مساجد برقرار بود دچار مشکل هم می‌شدند؛ ولی کوتاه نمی‌آیند و به فعالیت‌هایشان ادامه می‌دهند. خانم فرحناک جزء افرادی هستند که ذره‌ای روحیه انقلابی و بسیجی‌شان بعد از اتمام جنگ تغییر نکرده است. سالهاست که با همان روحیه فعالیت می‌کنند و در تمام صحنه‌ها از افراد پیشرو و پیش‌قدم در فعالیت‌ها هستند. در دوران کرونا نیز توسط اعضای پایگاه و دوستان قدیمی که باهم فعالیت پشتیبانی می‌کردند اولین کارگاه دوخت ماسک را راه‌اندازی کردند و مانند دوران دفاع مقدس به پشتیبانی از پرستاران که در خط مقدم بودند پرداختند. ویژگی دیگر خانم فرحناک ارتباط بسیار صمیمی و گسترده با نسل جوان با سلایق مختلف هست. جوان‌های زیادی وجود دارند که مذهبی بودن و انقلابی گری خود را مدیون ایشان هستند و همیشه از ایشان به نیکی یاد می‌کنند و خود را مدیون ایشان می‌دانند.

منبع:

مصاحبه خانم سیده فهیمه قادری با خانم فاطمه فرحناک در تاریخ 99/4/23- واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی