مقاومت همدانی ها در برابر سیاست رضاخانی کشف حجاب در رژیم طاغوت
مقاومت همدانی ها در برابر سیاست رضاخانی کشف حجاب در رژیم طاغوت مقاومت زنان همدان در امر کشف حجاب به حدى بود که پس از سقوط دیکتاتورى رضاخان در شهریور ۱۳۲۰، مجدى حکمران همدان، به وزارت کشور نوشت: «در این شهر، زنها از هر طبقه در کوچه و بازار خیابان با چادرنماز یکرنگ راه مىروند و ممانعتى هم نمىشود.» یکی از اقدامات رضاخان در ظاهر براى مدرن کردن کشور و در واقع در راستای مبارزه با دین به انجام رساند، عملی کردن طرح کشف حجاب بود. اما در مقابل اقدامات دین ستیزانه رضاخان، روحانیون و مردم ایران در سراسر کشور موضع گرفتند و به مقابله با این اقدامات برخاستند.
در "کتاب انقلاب اسلامی در همدان" که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده درباره اجرای طرح کشف حجاب در همدان و مقابله مردم این استان با اقدامات رضاخان آمده است: در 17 دى 1314، قانون کشف حجاب به اجرا گذاشته شد.
طرح رفع حجاب از بانوان ابتدا از مدارس و ادارههاى دولتى شروع شد و خانواده رضاخان نیز در این امر پیشقدم بودند. مردم متدین همدان در مقابل کشف حجاب مقاومت زیادى به خرج دادند؛ از آن جمله در فضاى خفقان و سختگیرهاى موجود، فشارها و سنگدلى یک افسر شهربانى به نام سروان درخشان عرصه را بر مردم تنگ کرده بود. او بیش از حدّ لازم اعمال خشونت مىکرد و اصلا رعایت زنان پیر یا باردار و بیمار را نمىکرد و با مشاهده هر زنى که حتى یک روسرى کوچک و مختصر بر سر داشت، با خشونت تمام به طرف وى حملهور مىشد.
خشونت مأمورین به حدى بود که به هنگام کشیدن روسرى از سر زنان مظلوم و بیچاره، مشتى از موى آنان را با چنگهاى خود مىکندند و در صورت مقاومت زنان بىپناه در معابر و بازارهاى شهر همدان در برابر مأمورین دولتى، آنان را کشان کشان به هر طرف مىکشیدند و تا موفق به برداشتن کامل روسرىشان نمىشدند، به هیچ عنوان دستبردار نبودند. زنان محجبه و متدین چارهاى جز خانهنشینى و زندانى شدن دائم در منزل نداشتند و تنها هر چند هفته یک بار، به اجبار سحرگاهان ترسان و لرزان در تاریکى به حمام مىرفتند و در صورت لزوم به معاشرت و ارتباط با دیگران هم فقط شبهنگام از راه کوچه پس کوچهها همراه همسرانشان به دیدار کسان خود مىشتافتند.
در این میان، زنان شجاع و مقاوم و بىپروای همدان مانند سیدهشهربانو خانم که عاشق اباعبداللهالحسین بودند در همدان وجود داشتند که در مقابل مأمورین جبار رضاشاه مقاومت به خرج دادند و بىاعتنا به همه تهدیدها و شکنجهها تا آخر پایدارى کردند و هرگز تسلیم خواست آنان نشدند و با مقاومت دلیرانه مأمورین شهربانى را مستأصل ساختند.
روحانیون همدان نیز در مقابل این ترفند و توطئه رضاشاهى علیه اسلام به مقابله پرداختند؛ چنانکه پس از شور و مشورت، سیدحسن خوانسارى بهمنظور کسب تکلیف از شیخعبدالکریم حائرى روانه قم شد. توصیه شیخعبدالکریم به روحانیون و مردم همدان درباره کشف حجاب، نگاه داشتن زنان در خانه و مقاومت منفى بود.
با توجه به مقاومت مردم و روحانیون همدان در مقابل طرح کشف حجاب، دولت براى در هم شکستن این مقاومت چاره کار را در آن دید که ابتدا از کارمندان ادارههاى دولتى شروع کند. بر این اساس، ابتدا از تمام معلمان و مدیران مدارس و دبیرستانهاى دخترانه همدان طبق دستور رئیس اداره معارف خواسته شد که بدون حجاب و چادر در محل کار خود حاضر شوند و همچنین محصلین دختر، موظف به کشف حجاب شدند. براى موفقیت بیشتر در این کار، از تمام کارمندان دولت دعوت شد تا در مهمانى کافه جهاننما که سرهنگ بقایى ترتیب داده بود شرکت کنند. با حضور کارمندان دولت در این مهمانى، سعى شد که مردم نیز به آن تأسى جویند و تشویق شوند.
از طرف دیگر، خانم آقاى شیبانى، رئیس مالیهى همدان، با ترتیب دادن یک مهمانى و دعوت از عده زیادى از خانمهاى اعیان، تجار و اعضاى ادارههاى دولتى در همدان تلاش کرد تا مسئله کشف حجاب براى بانوان توجیه شده آنان نیز به این کار تشویق شوند.
سرگرد خاتمى رئیس شهربانى همدان، در اجراى دستورات مرکز و برگزارى مجلس مذکور، نهایت فعالیت را از خود نشان داد، به طورى که علىنقى بیگلرى، حکمران همدان، از مرکز درخواست نمود که وى مورد تقدیر و تشکر قرار گیرد.
حکمران همدان بهمنظور پیشرفت و ترقى و تربیت نسوان در همدان، از تمامى طبقات مردم و اعضاى ادارههاى دولتى دعوت کرد که به اتفاق خانمهایشان با رعایت کشف حجاب براى تماشاى فیلم در سالن تنها سینماى نوبنیاد همدان واقع در میدان مرکزى شهر شرکت کنند تا با برگزارى جشن و نمایش فیلم، کشف حجاب را گرامى بدارند. آن شب (17 دى 1314) یکى از تلخترین و ناگوارترین شبها براى کارمندان و کارکنان متعصب و باغیرت و مسلمان همدان بود؛ به طورى که گزارش شده بود، عدهاى از شدت فشار اندوه و تعصب به شدت مىگریستند و تعدادى هم با وجود احساس خطر حاضر بر این کار نشدند و آمادهى نوشتن استعفانامه در صورت سختگیرى شدند.
عدهاى از کارمندان دولت براى فرار از هرگونه مهمانىها بهانههاى مختلفى را عنوان مىکردند؛ مانند مریض شدن و یا عدم توانایى مالى بهمنظور تهیهى لباس مناسب براى حضور در این مهمانىها.
در روز 28 دى 1314 از طرف خانم علىنقى بیگلرى از تمام خانمهاى طبقات مختلف شهر دعوت به عمل آمد که در جلسه دبیرستان پهلوى شرکت نمایند. در این مجلس دختر بیگلرى و خانم شکرایى خواهر رئیس معارف همدان سخنرانى نمودند. براى اینکه مسئله کشف حجاب در بین مردم بهویژه دانشآموزان و فرهنگیان بیشتر رونق بگیرد، در روز 30 دى از طرف بیگلرى مسابقه خطابه نسوان در دبیرستان پهلوى برگزار گردید و به سه نفر از محصلین جوائزى اهداء شد و خود بیگلرى نیز سخنرانى مفصلى راجع به ترقى نسوان و کشف حجاب کرد.
دولت براى اجراى کامل کشف حجاب به حکمران همدان دستور داد که اگر کسى از وعاظ یا غیره مخالفت یا اظهاراتى بر ضدکشف حجاب بنماید فورآ دستگیر و تنبیه شود. اما با تمام این تدابیر حکومت در امر کشف حجاب در همدان چندان موفق نبود تا جایى که حکومت همدان در گزارشى به مرکز شهر، همدان را شبیه شهر قم دانست که مقاومت و پایدارى مردم آنجا برنامههاى دولت را خنثى کرده است.
رژیم پهلوى و حکمران همدان براى بدنام کردن زنان محترمى که با چادر سیاه در معابر عبور و مرور مىکردند، علاوه بر ضرب و شتم و... به اقدام رذیلانه دیگرى نیز دست زد و آن، اجازه دادن به فواحش بود که مىتوانستند با چادر سیاه در مجامع عمومى تردد نمایند. آنها با این کار مىخواستند این باور را به وجود آورند که اگر زنى با چادر سیاه از خانه بیرون بیاید، جزو این دسته محسوب مىشود و زنان از پوشیدن آن خوددارى کنند.
با تمام تدابیر اتخاذ شده از سوى دولت در همدان، افرادى همانند محمد رزین قلم بودند که با توجه به نفوذ و اعتبارى که در سطح جامعه فرهنگى و مذهبى همدان داشتند، هنگامى که مأمورین در رفع حجاب بر همه سخت مىگرفتند، با زنان محجبهاى که در معیت زرین قلم به جایى مىرفتند، به دلایل مزبور کارى نداشتند.
با وجود تلاش دولت در رفع حجاب، زنان محجّبه و متدّین همدان، همچنان پوشش خود را براى مقابله با رژیم، با استفاده از لباسهاى بلند و دستکش سیاه حفظ مىکردند. آنها همچنین براى پوشش موهاى خود از کلاه استفاده مىکردند. مقاومت زنان همدان به حدى بود که پس از سقوط دیکتاتورى رضاخان در شهریور 1320، مجدى حکمران همدان، به وزارت کشور نوشت: «در این شهر، زنها از هر طبقه در کوچه و بازار خیابان با چادرنماز یکرنگ راه مىروند و ممانعتى هم نمىشود.»