شهید احمد بیابانی
از قصهی ما
ساکن تهران و شهر ری بود . ایشان یک جوانی لوطی و داش مشتی بوده که حوادثی در زندگی اش اتفاق می افتد که موجب تحول معنوی ایشان می شود . ایشان بعد از تحول به جبهه های کرمانشاه می رود و در همانجا به شهادت می رسد . ویژگی های اخلاقی ایشان بسیار مورد اهمیت است . خاطره ای در این باره وجود دارد که ایشان دو هفته پیش دوستان و آشنایان خوبیش نرفته و کسی نمیدانسته ایشان کجاست . ایشان بعد از دوهفته به جمع برمیگردد و در جواب می گویند که من چون دو هفته پول نداشته ام که به کسی قرض بدهم و خجالت می کشیدم روز ها به بیابان میرفتم و شب های دیروقت برمیگشتم که با کسی روبهرو نشوم . [۱]
- ↑ فاطمه طاهرنژاد