سپاه مردمی

از قصه‌ی ما

در سپاه سال 98 اقدام به آبرسانی به روستاهای محرومین نمودیم .9 کیلومتر خط لوله کشی بود و روستای مورد نظر صعب العبور بود و به همین خاطر ما 45 روز در اون روستا بودیم . علاوه بر سپاه مردم روستا هم پای کار بودند . در اوایل مردم فکر نمیکردند کار انجام شود ولی با گذر زمان مردم وقتی دیدند داریم کار انجام می دهیم خودشان هم به ما اضافه شدند . در روز افتتاح بنا بود که آب سرچشمه را به لوله انتقال دهیم و چون این کار سختی بود همه استرس انجام اینکار را داشتیم که آیا این آب میاید به لوله یا خیر . به یکی از افراد محلی گفتیم به کنار سرچشمه برود و یک بیسیم و اسلحه محلی به او دادیم و گفتیم وقتی آب وارد شد یک شلیک بکن . حالا چون در طول 45 روز خود مردم سختی کار ما را دیدند . ما بر سر سفره افطار بودیم که آب در منبع وارد شد و سپس این بنده خدا هم از شوق پشت سر هم شلیک کرد و پشت بیسیم هم اعلام میکرد که آب اومد اومد . و بعد از این شلیک ها، مردم آمدند و جشن و پایکوبی کردند و خستگی کار با شادی مردم از دل پاسدار ها و نیروهای جهادی بیرون رفت [۱]

  1. آقای صمد فقیهی نژآد