رفتن در برف

از قصه‌ی ما

نیروهای میرزا کوچک‌خان پراکنده شدند. حدود بیست هزار نیروی قزاق به‌علاوه نیروهای روسی و انگلیسی به دنبالش بودند. او راه خلخال را در پیش گرفت تا با خان‌های آنجا متحد شود ولی برف و طوفان امان نمی داد. هر دو از راهپیمایی طولانی در برف بی حال شده بودند. میرزا چند بار کوشید تا رفیقش را که رضایت نمی‌داد او را تنها بگذارد از منطقه خطر برهاند. میرزا، هوشنگ را که در حال یخ‌زدن بود به دوش گرفت و چندقدمی برد. ولی بی‌رمق و بی‌طاقت بود. زانویش از فرط خستگی و سرما، سست شده بود. بعد از ساعت‌ها پیکر میرزا و همراهش در حال احتضار توسط مردم منطقه در میان برفها پیدا شد. شمر سر امام حسین را برید و به عنوان تحفه برای یزید فرستاد. میرزا هم که با الهام از قیام امام حسین، قیامش را آغاز کرده بود، در نهایت هم همچون مولایش امام حسین قیام را به پایان برد. به دستور خان طالش سر میرزا را بریدند و به عنوان تحفه برای رضاخان فرستادند.