کاک ناصر

از قصه‌ی ما

شهید ناصر کاظمی فوتبالیست بود آنهم از نوع حرفه ای اش. توی تیم ایرانا توپ می زد. آن زمان که بهترین تیم‌های فوتبال کشور تیم‌های دارایی، هما، راه‌آهن، ایرانا و پوریا‌ بودند، ناصر یکی از بهترین بازیکنان تیم ایرانا بود یعنی هم دوره ای بازیکنان مطرحی مثل بهتاش فریبا، اصغر صدری، مرتضی شاه‌پرست، حمید الماسی و خضرایی. آقا ناصر دفاع راست کار می کرد. قدرت و سرعت خاصی داشت. در یکی از مسابقات ناصر به عنوان خوش‌اخلاق‌ترین بازیکن انتخاب شد. جایزه اش یک دست گرمکن ورزشی بود. ناصر هیچ وقت این گرمکن را نپوشید. یکی از دوستان ناصر وقتی پرسیده بود ناصر پس برای چی گرمکن را نپوشیدی ؟ جواب داده بود: «گرمکن را به یکی از بچه‌های مدرسه که وضع مالی خوبی نداشت، دادم ». ناصر توی جنگ هم گل کاشت. حیف که مثل گل زود پر پر شد. خیلی دلاور بود به تعبیر سرلشـکر ایزدی: «اگر ناصر کاظمی مانده بود، سرنوشت جنگ به قطعنامه ختم نمی شد.» همیشه می‌گفت اگر شهید شوم غصه ای ندارم چون کرسی مثل کاوه را کشف کرده ام. بروجردی هم همین را در مورد خود ناصر می‌گفت. شهید همت پس از شهادت ناصر گفته بود که من دروس فرماندهی ام را مدیون شهید ناصر کاظمی هستم. از شهید کاظمی یک وصیت نامه جالب 18 بندی به یادگار مانده که خیلی خواندنی است. در بند 4 وصیت نامه اش توصیه کرده است: «ماهی یک بار به قبرستان شهدا بروید و درس مبارزه، ایثار، گذشتن از دنیا و پیوستن به شهدای صدر اسلام را فرا گیرید.» از ویژگی‌های بارز او می‌توان به ارتباط نزدیکش با مردم کُرد و باورکردن ایشان اشاره کرد که به طوری که در کردستان از او با نام «کاک ناصر» یاد می‌کنند.