چاه خانه ی آخر

از قصه‌ی ما

شهیدرضاسالاریه شهیدی که با تعدادی از هم خدمتی های خودش برای کمک به یک سرباز دیگر که به علت نوشیدن آب آلوده یک زالو در گلویش گیر میکند و اون زمان زمان مناسبی برای ارتباط گیری نبوده و هرکاری میکنند که با مقر ارتباط بگیرن تا شاید دوستشان نجات یابد اما نمیشد . به همراه تعداد دیگری از همرزمان سرباز مورد نطر را کول میکنند و راهی بیابان میشوند که در انجا چوبانی را میبینند و مقداری شیر به آنها میدهد و ظاهرا بی سیم کار میکند و پیغامی رد و بدل میشم و در این حین اشرار که فکر میکنند ناجا عملیات کرده این عزیزان را محاصره میکند و همه را به شهادت میرساند. و در چاه متروکی که انجا بوده دفن میکنن و چوپان را تهدید میکند که حرفی نزند اما با پیگیری های اون پیغام آخر و همکاری شاهد عینی ردی از شهدا پیدا میکنند و به چاه میرسند که همه اون عزیزان رو بعد از قتل عامل داخل چاه ریختن و با خاک پر کرده بودن ..

   شهید بيژن سالاريه
   فرزند غلامعلي
   متولد 1354/06/03
   محل تولد : خمینی شهر
   تاریخ شهادت : 1374/03/01
   محل شهادت : زاهدان-ارتفاعات پير سواران
   مذهب : شیعه