معلمی که در کنار دانش آموزانش دفن شد

از قصه‌ی ما

شهید رضوی طلبه‌ی مبلغی بود که با محوریت مسجد ابوالفضل فرودگاه کار خود را شروع کرد. این شهید شب‌ها راهم در مسجد می‌خوابید و برخی از روزها به‌عنوان مبلغ به روستاهای اطراف مشهد می‌رفت. شهید تا سال 58 به کار طلبگی مشغول بود و همزمان با کمیته‌ی انقلاب برای مقابله با اشرار همکاری می‌کرد و بعد از یک سال به‌عنوان معلم به شهر تربت‌جام رفت و در آن‌جا برای بچه‌های مدرسه کارهای مختلفی مثل گروه سرود، اردوی امام‌رضا و... برگزار کرد. آن روزها به‌خاطر آنکه بچه‌ها از نظر مالی توان کافی برای اردوی مشهد را نداشتند، این شهید، دانش آموزان مدرسه را به خانه‌ی مادری خود می‌برد و دانش آموزان سه روز در خانه‌ی ایشان بودند. ایشان برای این که غذای حرم را به دانش‌آموزان برساند به هر دری می‌زد.

داستان نوشته شدن کتاب این شهید

با شروع جنگ تحمیلی ایشان و دوستان معلمش در مدرسه عازم جبهه‌های نبرد شدند. این شهید وصیت کرده بود که در کنار دانش‌آموزانش دفن شود و بخشی از وصیت‌نامه‌ی خود را برای دانش‌آموزانش نوشته است. شاگردان این معلم شهید، هنوز هم ایشان را فراموش نکرده‌اند و به هر بهانه‌ای سراغ مزارش می‌روند. در مورد این شهید کتابی منتشر شده است که توسط یک معلم نوشته شده است که خود قصه‌ی نوشتن این کتاب را چنین روایت می‌کند: در دوران معلمی گه گاهی به مزار شهدا می‌رفتم شهیدرضوی که مشهدی بود و شاگردانش به پای مزارش می‌آمدند توجه مرا جلب کرد، گفتم این شهید کیست و چرا در اینجا دفن شده است؟ قصه‌ی شهید را که شنیدم احساس کردم که باید برای این شهید کاری انجام دهم...

جستارهای وابسته

منابع

دفتر مطالعات جبهه‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی