عبدالرسول عدلو،ابوذر شیراز

از قصه‌ی ما

آقای عبدالرسول عدلو باتوجه به شاخصه های فردی و اجتماعی و اخلاقی و تربیتی که دارد می تواند الگوی خوبی برای انسان انقلاب اسلامی باشد. آقاى عدلو مرد ضعيف‌الجثه‌اى بود. او شغل نجارى داشت و از مقلدين امام خمينى(ره) و از ارادتمندان صدرالدين و محى‌الدين حائرى بود. سواد نداشت. مرد بسيار مؤدب و آرامى بود. كار او در شيراز اين بود كه هر جا جلسه‌ پر جمعيت و شلوغ پيدا مى‌كرد، وارد مى‌شد و مى‌گفت: «براى سلامتى رهبر شيعيان جهان، مجاهد عظيم، حضرت آيت‌الله روح‌الله الموسوى‌الخمينى صلوات.» كار او همين بود. مردم هم عاشق اين بودند كه يك نفر اسم امام خمينى را بياورد، لذا با هيجان صلوات مى‌فرستادند. با شروع قیام حضرت امام به مبارزه علیه رژیم پهلوی در شیراز پرداخت. او از سال 1342 بارها و بارها توسط عمال رژیم پهلوی دستگیر شد اما استقامت و استدلال‌های قابل تأمل وی تلاش مأموران ساواک را بی‌نتیجه می‌گذاشت. نکته جالب در اسناد و خاطرات انقلاب، دستگیری‌های متعدد عبدالرسول عدلو به جرم صلوات برای سلامتی امام است که در نوع خود منحصر بفرد است. بعنوان مثال در اکثر بازجویی ها به بهانه های مختلف مأموران ساواک را گیج می کند و می گوید من از نظر روانی مشکل دارم و دکتر سلامی تأیید می کنند و شب که برای تکثیر اعلامیه رفته بود را انکار می کند و مأمورین ساواک بد از شکنجه های زیاد چون می دانسته اند انسان راستگویی است او را آزاد می کنند و مجددا بخاطر طلب صلوات دستگیر می شود..

مبارزات و طلب صلوات

عبدالرسول عدلو از الگوهای مردمی مبارزه که بعد از انقلاب اسلامی کمتر به این افراد پرداخته شده و با وجود بیسوادی و شغل نجاری در میان مبارزین انقلابی در شیراز وجهه بسیار مهمی دارد و آقای احمد توکلی از مبارزین که آن زمان دانشجو بوده می گوید هر وقت در برخورد با مجاهدین و گروههای چپ به مشکلی برخورد می کردیم سراغ عبدالرسول عدلو می رفتیم و به ما انگیزه می داد. بعنوان مثال آقای عباس محمودی می گوید:یکی از دانشجویان بنام احمد توکلی می گفتند وقتی ما زندان کریمخانی بودیم و در مقابل کمونیست ها کم می آوردیم می رفتیم و از عبدالرسول عدلو انرژی می گرفتیم و با وجود اینکه عدلو سواد خواندن و نوشتن هم نداشت ولی ایمان عمیقی داشت و بینش سیاسی بالایی داشت و گاهی اوقات به آیت الله محی الدین حائری هم ایراد می گرفتند. ویژگی دیگر اینکه قبل از رفتن به این مجالس حسابهای خود را تسویه می کرده و با لباس پاکیزه وارد این مجالس می شده و می دانسته که حتما دستگیر می شود. خاطرات جالبی از همین طلب صلواتها الان وجود است که برخی از نماز گزاران صفوف اول با این کار بخاطر خفقان حاکم و ترس از ساواک پا به فرار می گذاشتند ولی عدلو به کار خود اعتقاد دارد و دست از این کار برنمی دارد.آقای عباس محمودی خواهر زاده وی می گوید در سالهای 48-49 و سخنرانی آیت الله مکارم شیرازی در مسجد القائم(عج) میدان اطلسی بود و قبل از رفتن به جلسه دایی ام گفت که دوچرخه من را باخود ببر و می دانست که بعد از طلب صلوات او را دستگیر می کنند و خودش آماده بود و بعد از طلب صلوات دستگیرش کردند.

صداقت و اخلاص

یکبار که ساواک می خواهد او را دستگیر کند می گوید الان کار دارم و باید بروم خانه و بعد از انجام کارهایم فردا خودم به ساواک می ایم و آنها هم به او اعتماد داشتند و میدانستند که فرد دروغگویی نیست.مثالی دیگر وقتی مأمورین ساواک او را شکنجه می دهند که نام دیگر هم دستان خود را بگوید ،جواب می دهد آقا وقتی آنها از نظر شرعی راضی نیستند نمی توانم نام آنها را ببرم و شرعا حرام است. در مجالس عزاداری و مجالس اهل بیت علیهم السلام و منبر های علما حاضر می شود و در صفوف اول جا می گیرد و برای سلامتی امام خمینی طلب صلوات می کند که همین کار او در شرایط خفقان و شرایط سخت حاکم بر جامعه برکات خاصی دارد و خیلی از مبارزین در مصاحبه های خود می گویند با این طلب صلواتها با امام آشنا شدیم و انگیزه خوبی بوده برای ادامه مبارزه.

شکنجه ای که آثارش ماند

یکبار در جمع اکثر مبارزین از جمله عباس زادگان و مجید سیفی و ارشاد و یغمور و ..تیمسار پهلوان به او می گوید چه هدفی داری از این کارهایت اگر ماشین یا اتوبوس یا هرچیزی می خواهی به تو بدهیم و دست برداری و می گوید چیزی که من می خواهم شما نمی توانید انجام دهید و با اصرار تیمسار پهلوان می گوید اگر بگویم چی می خواهم حتما ناراحت می شوید و تیمسار پهلوان قول می دهد ناراحت نشود و می گوید:می خواهم سر به تن شاه نباشد.پهلوان عصبانی می شود و با لگد ضربه ای به عدلو می زند که شاهدان می گویند حدود یک متر ونیم پرتاب می شود و از پاچه شلوارش خون می ریزد و بخاطر همین ضربه تا آخر عمر هم مشکلاتی داشته. در مسیر مبارزه بار ها سعی می کنند اورا منصرف کنند و ساواک با صحبت با مادر عدلو تلاش در توقف او در کارهایش را دارد ولی به مادر می گوید این کار طلب صلوات برای من مانند نماز بر من واجب است و آنها می خواهند مرجع تقلید و نماینده امام زمان را حمایت نکنم ولی من این کار را نمی توانم ترک کنم.

الگوی اسلامی تربیت

عبدالرسول عدلو دارای خصوصیات بارز و مورد توجه ای است که می تواند برای جوانان و روحیه انقلابی که الان برای کار فرهنگی لازم است الگو باشد و استقامت مثال زدنی که در شکنجه ها از خود نشان می دهد و بارها او را تهدید می کنند که از اعتقادش کوتاه بیاید ولی می گوید امام خمینی نائب امام زمان هستند و بر ما تکلیف است که نام ایشان را ببریم و با وجود شکنجه های سخت به یکی از مبارزین می گویند این سختی ها چیزی نیست و می گذرد و باید از سختیهای قبر و قیامت ترسید و پای اعتقادش تا پایان عمر می ایستد و حتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم بدون هیچ چشم داشتی در مسیر حفظ ارمانهای انقلاب اسلامی تلاش می کند و یکبار که آیت الله حائری با امام ملاقات داشتند به ایشان می گویند شما هم بیا و قبول نمی کنند و می گوید نمی خواهم وقت سی و شش میلیون مردم را بگیرم.

جستارهای وابسته:

دفتر تاریخ شفاهی شیراز