روستایی اروپایی در دل قزوین

از قصه‌ی ما

موقعیت

در ۱۰۰ کیلومتری غرب تهران، در مسیر تهران به آبیک قزوین روستایی به نام زرگر وجود دارد. اگر صفت عجیب‌ترین را به آن ندهیم اما قطعا یکی از عجیب‌ترین روستاهای ایران است. مردم این روستا همان‌قدر که به نظر عجیب و غریب می‌آیند، همان‌قدر هم شبیه مردم عادی هستند.

شکل ظاهری مردمان روستای زرگر هم به ایرانی‌ها شباهت دارد و هم به اروپایی‌ها و غالبا مردمانی قدبلند و چهارشانه هستند. دین آن‌ها اسلام و مذهبشان شیعه است. مردم روستای زرگر به سنت‌ها پایبند هستند.

زنان این روستا اغلب همان کاری را می‌کنند که زن‌های دیگر روستاها انجام می‌دهند، شیر می‌دوشند، ماست و دوغ و پنیرشان را خودشان درست می‌کنند، خودشان نان می‌پزند و…مردها نیز اکثرا به دامداری و کشاورزی مشغول هستند.

مردان و زنان جوان هم مانند سایر جوان‌ها تحصیل کرده‌اند و بعضا شغل‌های دیگری برای خودشان دارند. تا اینجای کار همه چیز عادی است و می‌توان گفت تصویری از یک زندگی سنتی و روستایی. اما چیزی که روستای زرگر را برای ما عجیب و مرموز می‌کند زبان و خط مردمان آن است.

زبان و خط مردم روستای زرگر چیست؟

زبان مادری مردم این روستا، رومانیایی با گویش زرگری است و کلمات را با حروف لاتین می‌نویسند. البته زبانی که امروزه مردم روستا به آن سخن می‌گویند با ترکی و فارسی بسیار آمیخته شده و اصالت زبان به آن شکل که در اروپا تلفظ می‌شود نیست.

ضمن این که امروزه کلمات را به فارسی می‌نویسند. در واقع آن‌ها هم به زبان و خط فارسی، هم ترکی قزوینی و هم رومانیایی مسلط هستند! با این حال زمانی که مردم روستای زرگر به زبان رومانیایی حرف می‌زنند هیچکس غیر از خودشان از آن سر درنمی‌آورد.

تشخیص کلمات و فهمیدن معنی آن‌ها ممکن نیست. البته گاهی این مردم سرعت ادای کلماتشان را کم می‌کنند بلکه سایرین هم چیزی بفهمند ولی در نهایت نمی‌توان چیز زیادی از آن سر درآورد. آخر چه کسی می‌تواند فکرش را بکند مثلا کلمه قمیل که زرگرها می‌گویند همان camel انگلیسی‌ها و شتر فارسی زبان‌هاست.

زرگری‌ها برای این که زبانشان بین نسل جدید فراموش نشود وقتی کودکی تازه به دنیا می‌آید، از همان کودکی با او به زبان رومانیایی یعنی زبان مادری‌شان هم صحبت می‌کنند که این زبان برای انتقال به آیندگان نیز زنده بماند.

زرگرها از کجا آمدند؟

مردم روستای زرگر دقیقا به کجای جهان تعلق دارند؟ از کجا به ایران آمده‌اند؟ چطور به این زبان مسلط شدند؟ جواب این سوال‌ها را حتی خود مردم روستا هم درست نمی‌دانند، قدیمی‌ترها هم جواب دقیق و مطمئنی برایش ندارند و فقط چند داستان مختلف را روایت می‌کنند. حتی رومانوهایی که در اروپا هستند و تشکیلات دارند هم نمی‌دانند از کدام سرزمین آمدند و چطور شد که در جهان پراکنده شدند.

اما در این میان روایتی که بیشتر مردم قبولش دارند و تاییدش می‌کنند و از قدیمی‌ها نقل شده این است که در زمان جنگ جهانی دوم سه سرباز به این روستا پناه می‌آورند. هر سه سرباز رومانو بودند و حدود ۱۰ سال در زرگر می‌مانند و زبانشان را به مردم می‌آموزند. افراد محلی به زبان رومانیایی علاقه مند می‌شوند و آن را به زبان محلی‌شان تبدیل می‌کنند.

یکی از دلایلشان هم این بوده که به جز خودشان کسی متوجه این زبان نمی‌شده است و مثل رازی بین خودشان باقی می‌مانده است.

فرهنگ و آداب رسوم مردم رومانو

با وجود این که اهالی روستای زرگر به لاتین می‌نویسند و به زبان رومانی سخن می‌گویند، خود را ایرانی تباز می‌دانند و عاشق مملکتشان هستند. آداب رسوم این روستا برآمده از ایل است، به این شکل که :

زمانی که ازدواج می‌کنند، چه زن و چه شوهر هرگز به هم خیانت نمی‌کنند.

بعد از ازدواج هرگز از هم جدا نمی‌شوند.

زمانی که زنی همسرش فوت کند هرگز ازدواج نمی‌کند.

اگر شخصی خلاف کند مجازات او این است که از روستا طرد می‌شود.

اگر در روستا قدم بزنید اهالی را با تیپ و لباس امروزی خواهید دید، ولی همچنان در این پوشش نیز به عقاید و زبان خود پایبند هستن.

روستای زرگر
کودکی از روستای زرگر

منابع

منبع 1

فیلم خبری