عشق آبشناسان به اهل بيت ع

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۳۶ توسط Root (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «هرگز امكان نداشت سرهنگ آبشناسان را در ستاد لشكر پيدا كرد! '''هميشه درحال شناسايي، يا در عمليات چريكي، يا مشغول راز و نياز در حسينيه پادگان بود.''' امكان نداشت دعاي كميل شبهاي جمعه او ترك شود. در هر موقعيتي كه بود، شب جمعه كه مي شد به يكي از بچه‌ها...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

هرگز امكان نداشت سرهنگ آبشناسان را در ستاد لشكر پيدا كرد! هميشه درحال شناسايي، يا در عمليات چريكي، يا مشغول راز و نياز در حسينيه پادگان بود. امكان نداشت دعاي كميل شبهاي جمعه او ترك شود. در هر موقعيتي كه بود، شب جمعه كه مي شد به يكي از بچه‌ها مي گفت فلاني برو يك فانوس پيدا كن تا با خدا راز و نياز كنيم. سپس زير درختي يا در گوشه حسينيه مي نشست، و در كنار نور فانوس دعاي كميل مي‌خواند. چنانچه از نزديک او را نگاه مي كرديد، بي تابي و تراوش اشكهاي او را به راحتي مي‌ديديد. [۱]

  1. دوستان شهید