دخترش او را نمیشناخت!

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۰ توسط ابوالفضل بکرای (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

معرفی

خانم جهان قاسمی در دهات شمس اباد ،شهرکرد به دنیا امده است .شغل پدر ایشان چوپانی و مادرشان خانه دار بوده است.وی در سن 14سالگی ازدواج میکند و پس از ان برای ادامه ی زندگی به اهواز می اید. قبل از پیروزی انقلاب ایشان به همراه سایر فرزندان و همسرشان در راهپیمایی ها شرکت میکردند که در یکی از این رهپیمایی ها توسط ساواک دستگیر میشود و در بیمارستان بستری میشود بعد از 70 روز ازاد میشود و در حالی که خیلی تغییر کرده بود حتی دخترش او را نمیشناسد.

فعالیت ها

بعد از پیروزی انقلاب در بسیج پایگاه حضرت زهرا فعال میشود و با شروع جنگ نیز از طرف بی بی علم الهدی برای همکاری در پشتیبانی به چاییخانه میرود که در حین همین خدمات از طریق لباس ها شیمیایی میشود همسرشان نیز شیمیایی بودن علاوه بر این در پایگاه نیز فعالیت میکردن و در بسته بندی و پخت سایر چیزها شرکت داشتن.در زمان جنگ خانه اشان توسط منافقین بمب گذاری میشود که همین امر موجب سکته ی همسرشان و فوتش نیز میشود از ان پس خرج خود را از طریق بافتنی در می اورد .وی دارای دو پسر و دو دختر از همسر خود میباشد که همه متاهل میباشند .ایشان هم اکنون خادم برنامه ی زیارت عاشورا در حسینیه ثارالله میباشد .

منبع

دفتر تاریخ شفاهی اهواز