کابینت سازی که نویسنده شد

از قصه‌ی ما
موسی کیخا

جوانی زابلی از ترس ساواک فرار می‌کند و به کاشان می‌آید. در کاشان غریب است و نمی‌تواند وارد جمع بچه‌های انقلابی شود. اما نمی‌خواهد از مسیر انقلاب عقب بماند. او که از بچه گی علاقمند نوشتن بوده تصمیم می‌گیرد فعالیت انقلابی مردم را ثبت کند. کابینت سازیش را میفروشد و دست به قلم می‌شود. فارسی از بچه های انقلابی شهر به خاطر قیافه عجیب کیخا و یادداشت برداریش در تظاهرات ها به او شک می‌کند که ساواکی باشد. نباید اجازه می‌دادند او راحت در جمع ها بیاید و بنویسد.