ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «معلم شهید (شهید اژدر مباشرپور)»

از قصه‌ی ما
۳۲۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۳
بدون خلاصه ویرایش
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۶: سطر ۶:
بعد از ازدواج در تابستان ۵۷، همسرش را هم با امام(ره) آشنا می‌کند. بعد از مطالعه کتاب '''شهادت''' دکتر شریعتی به همسرش می‌گوید: '''آرزوی من شهادت است؛ ای‌کاش من شهید شوم.'''  
بعد از ازدواج در تابستان ۵۷، همسرش را هم با امام(ره) آشنا می‌کند. بعد از مطالعه کتاب '''شهادت''' دکتر شریعتی به همسرش می‌گوید: '''آرزوی من شهادت است؛ ای‌کاش من شهید شوم.'''  


طی یک جلسه‌ای با دوستان مبارز خود برای یک تجمع اعتراضی برنامه‌ریزی می‌کنند. ۲۸ آبان ۵۷، از همسر باردارش خداحافظی کرده و به دوستانش بهروز وحیدی، محمدتقی حقیقی و یحیی تبریزی ملحق می‌شود. طبق نقشه در یک مکان پر رفت و آمد با سردادن شعارهای اعتراضی جلب توجه می‌کنند. بعد از مدتی تعدادی از مردم به آنها ملحق می‌شوند. مقابل باغ گلستان تبریز که می‌رسند، توسط ساواک شناسایی می‌شوند. به سمت آنها شلیک می‌شود و یکی از تیرها به شانه‌ی او اصابت می‌کند. هر چهار نفر زخمی می‌شوند. مامورها آنها را پشت ماشینی گذاشته و با خود می‌برند. بعد از سه روز پیگیری، به خانواده اجازه می‌دهند تا پیکر او را در ازای یک جعبه شیرینی و هزینه گلوله، از بیمارستان تحویل بگیرند. وقتی برای تحویل پیکرش مراجعه می‌کنند، یکی از پرستارها مخفیانه به خانواده می‌گوید: '''او زنده بود؛ نگذاشتند خون تزریق کنیم. از فرط خونریزی شهید شد.'''
طی یک جلسه‌ای با دوستان مبارز خود برای یک تجمع اعتراضی برنامه‌ریزی می‌کنند. ۲۸ آبان ۵۷، از همسر باردارش خداحافظی کرده و به دوستانش بهروز وحیدی، محمدتقی حقیقی و یحیی تبریزی ملحق می‌شود. طبق نقشه در یک مکان پر رفت و آمد با سردادن شعارهای اعتراضی جلب توجه می‌کنند. بعد از مدتی تعدادی از مردم به آنها ملحق می‌شوند. مقابل باغ گلستان تبریز که می‌رسند، توسط ساواک شناسایی می‌شوند. به سمت آنها شلیک می‌شود و یکی از تیرها به شانه‌ی او اصابت می‌کند. هر چهار نفر زخمی می‌شوند. مامورها آنها را پشت ماشینی گذاشته و با خود می‌برند. بعد از سه روز پیگیری، به خانواده اجازه می‌دهند تا پیکر او را در ازای یک جعبه شیرینی و هزینه گلوله، از بیمارستان تحویل بگیرند. وقتی برای تحویل پیکرش مراجعه می‌کنند، یکی از پرستارها مخفیانه به خانواده می‌گوید: '''او زنده بود؛ نگذاشتند خون تزریق کنیم. از خونریزی شهید شد.'''




[[رده: ملت قهرمان]]
== منبع ==
 
مصاحبه زهرا رحیمی با خانم پروین فعالی (همسر شهید اژدر مباشرپور) امورتربیتی دهه ۶۰. از طرف دفتر مطالعات جبهه فرهنگی آذربایجانشرقی (۲۲مهر ۹۹)
[[رده: شهید]]
[[رده:آذربایجان شرقی]]
[[رده: معلم]]
[[رده:اهالی تبریز]]
[[رده: شهید انقلاب]]
[[رده:مبارزات انقلاب]]
[[رده: تبریز]]
[[رده:عناصر]]
[[رده:وقایع]]
[[رده: انقلاب اسلامی]]