ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «قهوه خانه ای که نفت فروشی شد!»

از قصه‌ی ما
۴۰۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۱:۲۰
سطر ۱۴: سطر ۱۴:


کدخدا راضی می‌شود و قهوه‌خانه را به قیمت خوبی به عزیز الله می‌فروشد؛ اما حالا شرکت نفت افتاده بود روی کلمه ''«نه و نمی‌شود»''، چون محمودآباد هیچ جاده‌ای نداشت به‌غیر از یک مسیر مال‌رو. عزیز الله که مرد جوانی بود کوتاه نیامد و شروع کرد به ساختن جاده آن‌هم با دست‌خالی. دو ماهی را فقط دو ساعت در شبانه‌روز می‌خوابید و فقط کار می‌کرد و یک جاده دو کیلومتری را از جاده اصلی تا محمودآباد با بیل و کلنگ ساخت. کارشناسان شرکت نفت جاده را تأیید کردند و حالا نوبت آن‌ها بود که نفت را برسانند به محمودآباد تا ۱۶ آبادی نفت داشته باشند؛ اما حالا باید مخزن چند هزار لیتری برای نگهداری نفت تهیه می‌کرد و آن موقع تانکری هم در کار نبود. پس ایده‌ای به ذهنش رسید. با خرید زمین روبروی شعبه نفت، تا می‌توانست بشکه‌های بزرگ را در زمین کنار یکدیگر چید. آن بشکه‌ها شدند مخزن نگهداری نفت. وقتی اولین تانکر نفت وارد جاده شد عزیز الله که هنوز ۲۰ ساله هم نشده بود گوسفندی را جلوی تانکر نفت ۱۴ هزار لیتری قربانی کرد. آن روزها ۱۴ هزار لیتر نفت را ۲ هزار و ۵۰۰ تومان از شرکت نفت خریده بود.
کدخدا راضی می‌شود و قهوه‌خانه را به قیمت خوبی به عزیز الله می‌فروشد؛ اما حالا شرکت نفت افتاده بود روی کلمه ''«نه و نمی‌شود»''، چون محمودآباد هیچ جاده‌ای نداشت به‌غیر از یک مسیر مال‌رو. عزیز الله که مرد جوانی بود کوتاه نیامد و شروع کرد به ساختن جاده آن‌هم با دست‌خالی. دو ماهی را فقط دو ساعت در شبانه‌روز می‌خوابید و فقط کار می‌کرد و یک جاده دو کیلومتری را از جاده اصلی تا محمودآباد با بیل و کلنگ ساخت. کارشناسان شرکت نفت جاده را تأیید کردند و حالا نوبت آن‌ها بود که نفت را برسانند به محمودآباد تا ۱۶ آبادی نفت داشته باشند؛ اما حالا باید مخزن چند هزار لیتری برای نگهداری نفت تهیه می‌کرد و آن موقع تانکری هم در کار نبود. پس ایده‌ای به ذهنش رسید. با خرید زمین روبروی شعبه نفت، تا می‌توانست بشکه‌های بزرگ را در زمین کنار یکدیگر چید. آن بشکه‌ها شدند مخزن نگهداری نفت. وقتی اولین تانکر نفت وارد جاده شد عزیز الله که هنوز ۲۰ ساله هم نشده بود گوسفندی را جلوی تانکر نفت ۱۴ هزار لیتری قربانی کرد. آن روزها ۱۴ هزار لیتر نفت را ۲ هزار و ۵۰۰ تومان از شرکت نفت خریده بود.
[[پرونده:قهوه خانه ای که توسط حاج عزیزالله حیدری خریداری شد و پس از مدتی مرکز توزیع نفت روستای محمود آباد شد..png|بندانگشتی|قهوه خانه ای که توسط حاج عزیز الله حیدری خریداری شد و پس از مدتی مرکز توزیع نفت روستای محمودآباد شد.]]


==سربازی با تفنگ ژ۳==
==سربازی با تفنگ ژ۳==
۳۳

ویرایش