شهیدی که کتاب خاطراتش را نوشت

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۴ توسط ابوالفضل بکرای (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

راز پلاک سوخته منتشر شد

شهیدی که کتاب خاطراتش را نوشت

7A0CA52F-2B3A-49C3-9656-507948556046 548 800.jpg

«راز پلاک سوخته» روایت داستانی زندگی شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی معروف به مربی ادب می باشد. این کتاب بر اساس دستنوشته های شهید در قالب داستان و در ۱۲ فصل نوشته شده است. راوی داستان کتاب، خود شهید می باشد و ماجرای سفری که شهید به سوریه داشت و تمام اتفاقات این سفر را در دفترچه ای ثبت می کرد، بصورت روایت داستانی به رشته تحریر در آمده است.

ماموریت شهید

با شهادت مهدی طهماسبی از شهدای مدافع حرم که دوست و همرزم و هم دانشگاهی علی ابراهیمی بوده است، ابراهیمی را برآن داشت تا بصورت جدی مشغول بازنویسی و تدوین خاطرات این شهید شود. وی سعی کرد ماموریت شهید طهماسبی را که خود شهید اتفاقات هر روز سفرش را یادداشت می کرد، بصورت یک داستان روایت کند. قالب داستان بر اساس یک روایت که در تفسیر برخی بزرگان دین از قبیل مرحوم فلسفی و… آمده چیده شده است که لحظات آخر زندگی یک مومن، تمام زندگی و... جلوی چشم مومن مثل یک فیلم رد می شود.

فصل اول داستان همان ساعات آخر زندگی این شهید است که در ۱۱ فصل شهید زندگی و حوادث سفر اول خود را به سوریه بازگو می کند و در فصل ۱۲( فصل آخر) بر می گردد به همان ساعات پایانی و لحظه شهادت.

داور فوتبال

شهید طهماسبی داور فوتبال و دارای مدرک درجه ۱ داوری از فدراسیون فوتبال کشور به شمار می رود علاوه بر آن هم حافظ قرآن کریم، شاعر اهل بیت و هم مداح و ذاکری قابل بود. عمده شعرهای حماسی که می سرود در مراسم تحلیف دانشجویان دانشگاه امام حسین (ع) که با حضور رهبر معظم انقلاب برگزار می شد توسط دانشجویان در مراسمات رژه خوانده می شد.

کارگردان و بازیگر

شهید طهماسبی در رشته کارگردانی و بازیگری هم دارای مدرک عالی بود. استاد نمونه تخریب دانشگاه امام حسین (ع) و خادم افتخاری مسجد مقدس جمکران معروف به "مربی ادب" به سه جمله طلایی که شاگردان و همکارانش از او به یادگار دارند "نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و پهلوان باشیم" شناخته می شد.

357676 221.jpg
360444 951.jpg

برش از کتاب

مشغول بازکردن گره‌های بند پوتین شدم. بالاخره گره‌ها باز شد. شروع کردیم بند پوتین را بستن. من بند یک لنگه را موازی بستم. ابویاسین لنگه دیگر را ضربدری بست. با دیدن بند پوتینی که ابویاسین بست، هنگ کردم. این چه جور بستن بند است؟ سوزنم گیر کرد.من با این وضع هیچ‌جا نمی‌آیم. ابویاسین وقتی وضعم را دید، با التماس گفت: «وسط جنگ هستیم.جان من! بپوش، برویم. حالا هر جور بند را ببندی وسط درگیری کسی به بستن بند پوتین نگاه نمی‌کند».

"راز پلاک سوخته" در ۲۵۳ صفحه و به کوشش علی ابراهیمی توسط انتشارات شهید کاظمی به رشته تحریر در آمدهاست.

منابع

شهیدی که کتاب خاطراتش را نوشت خاطره شهید مهدی طهماسبی از اشک و لبخند مدافعان حرم شهید مهدی طهماسبی از نگاه همسر؛ «بنده خوب خدا» مصاحبه خواندنی با شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی