تفاوت میان نسخه‌های «روایت بانوی طلبه از تیمم و تغسیل اموات کرونایی تا خاکسپاری»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «خانواده‌ام برای انجام این کار از من خواستند اول استخاره بگیرم ولی گفتم تکلی...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
خانواده‌ام برای انجام این کار از من خواستند اول استخاره بگیرم ولی گفتم تکلیف من بر انجام این کار است و جای استخاره نیست، همکارانم در این کار هم بعد از تغسیل اول و دوم روحیه خودشان را به دست آورده و جهادی پای انجام این کار هستند.
خانواده‌ام برای انجام این کار از من خواستند اول استخاره بگیرم ولی گفتم تکلیف من بر انجام این کار است و جای استخاره نیست، همکارانم در این کار هم بعد از تغسیل اول و دوم روحیه خودشان را به دست آورده و جهادی پای انجام این کار هستند.
[[زری طاهری پرکوهی]] بانوی مازندرانی ‌ای است که تصمیم به کار جهادی در دوره‌ی کرونا میگیرد و به تغسیل اموات کرونایی میپردازد
[[زری طاهری پرکوهی]] بانوی مازندرانی ‌ای است که تصمیم به کار جهادی در دوره‌ی کرونا میگیرد و به تغسیل اموات کرونایی میپردازد.
او در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس می‌گوید:
شیوع ویروس کرونا، ترس از مرگ را به جان همه افراد جامعه انداخت به‌طوری که همه نگران سلامتی‌مان شدیم، در این میان کسانی که مبتلا شدند هرگز فکر نمی‌کردند که از مبتلایان یا قربانیان این ویروس منحوس باشند.
این ویروس ناخوانده در همه شهرها و روستاهای استان ما هم نفوذ کرد و بی‌رحمانه به جان بسیاری از افراد افتاد، کسانی که از ابتلای خود به کرونا مطلع می‌شدند به دلیل مرگبار بودنش، دچار شوک روحی شدند.
تصور اینکه این ویروس بخواهد جان بگیرد، اگر چه سخت ولی واقعی بود!  پس از فوت بیماران کرونایی، اداره بهداشت و درمان دانشگاه علوم پزشکی در روزهای ابتدایی مرگ و میر ناشی از کرونا، اجازه غسل و خاکسپاری آنچنانی را به دلیل رعایت پروتکل‌های بهداشتی نمی‌دادند.
ولی رفته رفته با افزایش آگاهی از روش‌های مقابله با این ویروس و فراهم شدن امکانات، دستور غسل و کفن اموات کرونایی صادر شد، این موضوع برای خوب کردن حال بازماندگان کرونایی بجا بود.
برای تغسیل و تدفین اموات کرونایی، رعایت احکام اسلامی در اولویت قرار داشت،  از این رو برای اموات مرد برادران، و برای اموات زن خواهران باید دست به‌کار می‌شدند، البته قبل از آن هم تیمم به همین صورت انجام می‌شد.
 
[[قبول پیشنهاد تغسیل اموات در حالیکه خوف داشتم]]
تا اینکه در یک روز طی تماس امام جمعه شهر تنکابن متوجه شدم، که نیروی پای کار برای تیمم و تغسیل اموات کم است از این رو پیشنهاد این کار به من داده شد، من در طول مدت عمر ۵۶ ساله خودم به شدت از دیدن چهره اموات خوف داشتم، ولی در این شرایط احساس تکلیف کردم و گفتم نباید بگذارم واجب خدا بر زمین بماند.
'''خانم طبری''' اضافه می‌کند؛ در این راستا باید اقدامی صورت می‌گرفت، اولین جلسه آموزشی را با به‌کارگیری اساتید برای خواهران در حوزه علمیه برگزار کردیم، حدود ۶ نفر آموزش دیدند، که برای ورودی چهار نفر انتخاب شدند خودم هم که باید مدیریت را بر عهده می‌گرفتم.

نسخهٔ ‏۷ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۵۰

خانواده‌ام برای انجام این کار از من خواستند اول استخاره بگیرم ولی گفتم تکلیف من بر انجام این کار است و جای استخاره نیست، همکارانم در این کار هم بعد از تغسیل اول و دوم روحیه خودشان را به دست آورده و جهادی پای انجام این کار هستند. زری طاهری پرکوهی بانوی مازندرانی ‌ای است که تصمیم به کار جهادی در دوره‌ی کرونا میگیرد و به تغسیل اموات کرونایی میپردازد. او در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس می‌گوید: شیوع ویروس کرونا، ترس از مرگ را به جان همه افراد جامعه انداخت به‌طوری که همه نگران سلامتی‌مان شدیم، در این میان کسانی که مبتلا شدند هرگز فکر نمی‌کردند که از مبتلایان یا قربانیان این ویروس منحوس باشند. این ویروس ناخوانده در همه شهرها و روستاهای استان ما هم نفوذ کرد و بی‌رحمانه به جان بسیاری از افراد افتاد، کسانی که از ابتلای خود به کرونا مطلع می‌شدند به دلیل مرگبار بودنش، دچار شوک روحی شدند. تصور اینکه این ویروس بخواهد جان بگیرد، اگر چه سخت ولی واقعی بود! پس از فوت بیماران کرونایی، اداره بهداشت و درمان دانشگاه علوم پزشکی در روزهای ابتدایی مرگ و میر ناشی از کرونا، اجازه غسل و خاکسپاری آنچنانی را به دلیل رعایت پروتکل‌های بهداشتی نمی‌دادند. ولی رفته رفته با افزایش آگاهی از روش‌های مقابله با این ویروس و فراهم شدن امکانات، دستور غسل و کفن اموات کرونایی صادر شد، این موضوع برای خوب کردن حال بازماندگان کرونایی بجا بود. برای تغسیل و تدفین اموات کرونایی، رعایت احکام اسلامی در اولویت قرار داشت، از این رو برای اموات مرد برادران، و برای اموات زن خواهران باید دست به‌کار می‌شدند، البته قبل از آن هم تیمم به همین صورت انجام می‌شد.

قبول پیشنهاد تغسیل اموات در حالیکه خوف داشتم تا اینکه در یک روز طی تماس امام جمعه شهر تنکابن متوجه شدم، که نیروی پای کار برای تیمم و تغسیل اموات کم است از این رو پیشنهاد این کار به من داده شد، من در طول مدت عمر ۵۶ ساله خودم به شدت از دیدن چهره اموات خوف داشتم، ولی در این شرایط احساس تکلیف کردم و گفتم نباید بگذارم واجب خدا بر زمین بماند. خانم طبری اضافه می‌کند؛ در این راستا باید اقدامی صورت می‌گرفت، اولین جلسه آموزشی را با به‌کارگیری اساتید برای خواهران در حوزه علمیه برگزار کردیم، حدود ۶ نفر آموزش دیدند، که برای ورودی چهار نفر انتخاب شدند خودم هم که باید مدیریت را بر عهده می‌گرفتم.