ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «روایتی زنانه از پشتیبانی روزهای جنگ2»

از قصه‌ی ما
بدون خلاصه ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «حال و هوای عجیبی در چایخانه بود. لباس‌های خونی را که می‌دیدیم دلمان کباب می...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
حال و هوای عجیبی در چایخانه بود. لباس‌های خونی را که می‌دیدیم دلمان کباب می‌شد. سر تشت‌ها همه اشک می‌ریختند. یک وقت‌هایی در جیب لباس‌ها انگشتر، تسبیح و حتی پلاک پیدا می‌کردیم!خاطرات '''خانم زینب شاملو؛ از خواهران ستاد پشتیبانی جنگ در تهران'''
حال و هوای عجیبی در چایخانه بود. لباس‌های خونی را که می‌دیدیم دلمان کباب می‌شد. سر تشت‌ها همه اشک می‌ریختند. یک وقت‌هایی در جیب لباس‌ها انگشتر، تسبیح و حتی پلاک پیدا می‌کردیم!
 
'''خاطرات خانم زینب شاملو؛ از خواهران ستاد پشتیبانی جنگ در تهران'''
==روز دیدنی==
==روز دیدنی==
[[پرونده:زینب-شاملو-زنان-پشتیبانی-جنگ-کمک-های-مردمی-به-جبهه-ها-1024x1024.jpg|بندانگشتی|زنان پشتیبان جنگ]]
[[پرونده:زینب-شاملو-زنان-پشتیبانی-جنگ-کمک-های-مردمی-به-جبهه-ها-1024x1024.jpg|بندانگشتی|زنان پشتیبان جنگ]]