ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «دوکوهه ی غرب کشور»

از قصه‌ی ما
۲٬۲۹۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۱۷
سطر ۱۴: سطر ۱۴:
==خائنین پادگان ابوذر ==
==خائنین پادگان ابوذر ==
[https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/04/07/2040828/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%AC%D8%A7%D8%B1-7%D8%AA%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%B7%D8%A6%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%AC%D8%A7%D8%B1 مرتضی محمودی] از '''بازماندگان حادثه هفتم تیرماه سال 1360''' چنین می گوید:
[https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/04/07/2040828/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%AC%D8%A7%D8%B1-7%D8%AA%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%B7%D8%A6%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%AC%D8%A7%D8%B1 مرتضی محمودی] از '''بازماندگان حادثه هفتم تیرماه سال 1360''' چنین می گوید:
۲ فرمانده در '''منطقه غرب''' بودند که هر دو '''اعدام''' شدند. یکی '''فرمانده لشکر ۸۱ کرمانشاه''' و یکی '''فرمانده تیپ در گیلانغرب''' بود که '''سرهنگ کبیری''' نام داشت. من بار‌ها با این‌ها برخورد کردم و احساس کردم این‌ها صادق نیستند و '''خیانت''' می‌کنند. این را به مسئولین گفتم؛ اما برای این گفته‌ام دلیلی نداشتم، گفتم رفتار‌ها و موضع‌گیری‌های این‌ها نشان می‌دهد که صادق نیستند و خیانت می‌کنند؛ اما ایشان قبول نمی‌کردند. تا اینکه چند وقت بعد مشخص شد این دو '''جاسوس''' هستند و با عراق ارتباط دارند و اعدام شدند.  
۲ فرمانده در '''منطقه غرب''' بودند که هر دو '''اعدام''' شدند. یکی '''فرمانده لشکر ۸۱ کرمانشاه''' و یکی '''فرمانده تیپ در گیلانغرب''' بود که '''سرهنگ کبیری''' نام داشت. من بار‌ها با این‌ها برخورد کردم و احساس کردم این‌ها صادق نیستند و '''خیانت''' می‌کنند. این را به مسئولین گفتم؛ اما برای این گفته‌ام دلیلی نداشتم، گفتم رفتار‌ها و موضع‌گیری‌های این‌ها نشان می‌دهد که صادق نیستند و خیانت می‌کنند؛ اما ایشان قبول نمی‌کردند. تا اینکه چند وقت بعد مشخص شد این دو '''جاسوس''' هستند و با عراق ارتباط دارند و اعدام شدند. [https://www.mashreghnews.ir/news/596686/بنی-صدر-ماموریت-داشت-جنگ-اتفاق-بیافتد]
 
قرار بود عملیاتی برای '''بازپس‌گیری تنگ حاجیان'''  انجام شود. یک عده نیروی ژاندارمری و ارتشی از '''ایلام''' آمده بودند و قرار بود با سایر نیرو‌ها در آنجا عملیاتی کنند. نیروهای سپاه و بسیج باید ارتفاع '''چغالوند''' را تصرف می‌کردند. جاده گیلانغرب به سرپل ذهاب نیز در این تنگ بود که در دست عراقی‌ها بود. ارتشی‌ها نیز قرار بود تنگ حاجیان را آزاد کنند که کاری آسان‌تر بود. من در آن عملیات در مقر فرماندهی بودم. از ارتش '''سرهنگ کبیری''' بود و از سپاه نیز فرمانده‌ی آن منطقه بود. آن وقت هنوز '''حسین الله کرم''' به گیلانغرب نیامده بود.
 
عملیات نیمه‌های شب شروع شد. نیروهای سپاه و بسیج دو سه ساعت بعد چغالوند را گرفتند؛ اما در این سو هرچه بی‌سیم زدیم خبری نشد. پس از مدتی '''ارتباط بی‌سیمی نیز قطع شد'''. ساعت ۸ و نیم صبح سوار جیپی شدیم و از تنگ کورک به پشت تنگ حاجیان رفتیم تا ببینیم چه شده است. از تنگ کورک که رد شدیم دیدیم مقداری تجهیزات نظامی خودمان زیر سنگی تلنبار شده است، فرمانده سپاه هم از خدا خواسته همه را بار زد و برد. چون آن‌ها از طرف بنی صدر در تنگنا بودند و به سختی به آن‌ها تجهیزات و مهمات داده می‌شد. کمی جلو‌تر در کنار چشمه‌ای دیدیم نیرو‌ها نشسته‌اند. گفتیم فرمانده‌تان کجاست؟ گفتند: '''ما رفتیم، فرمانده‌مان اسیر شد، شکست خوردیم و برگشتیم.''' با کبیری و آن فرمانده سپاهی تا بالای تنگ حاجیان رفتیم اما خبری از نیروهای عراقی نبود. من برداشتم این بود که آن فرمانده که سرگردی هم بود خودش را تسلیم کرده است که من در این قضیه نسبت به کبیری سوظن داشتم.


== سرپیچی از دستور مافوق، مانع از سقوط پادگان ==
== سرپیچی از دستور مافوق، مانع از سقوط پادگان ==
۳۲۳

ویرایش