دختربچه قدردان

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۳۳ توسط Root (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''بحث آب رسانی به یک روستایی با طول لوله ششصد متر . من وقتی وارد روستا می شوم تلاش می کنم با کودکان آنجا ارتباط بگیرم .''' یکی از همین کودکان که دختر بچه ای به نام دهقانی بود رفیق شده بود با من و وقتی آب رسید به روستا که مردم هم کمک کردند هم مردم بسی...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

بحث آب رسانی به یک روستایی با طول لوله ششصد متر . من وقتی وارد روستا می شوم تلاش می کنم با کودکان آنجا ارتباط بگیرم . یکی از همین کودکان که دختر بچه ای به نام دهقانی بود رفیق شده بود با من و وقتی آب رسید به روستا که مردم هم کمک کردند هم مردم بسیار خوش حال شدند . مردم وقتی میخواستند از کسی تقدیر کنند رسمی دارند و این رسم بر این است که هر کسی چیزی را به عنوان یادگاری به افراد میدهد ( مثلا کره محلی و... ) این دختر کوچولو وقتی میخواستیم از روستا خداحافظی کنیم گفت یک دقیقه صبر کنید من برم بیایم . این دختر کوچولوی مهربان رفت و یک اسکناس دو هزار تومانی برای من آورد و به من هدیه داد و گفت این هدیه من برای شما است . و از همه چیزش گذشت و پول خود را به من داد