ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «حوریه کبیری، بانوی خیر»

از قصه‌ی ما
۷۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۱
بدون خلاصه ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
== کودکی ==
== کودکی ==
خانم حوریه کبیری در خانواده‌ای مذهبی در خوی به دنیا آمد.  پدربزرگش میر فتاح از عرفای شهرستان خوی و اهل کرامت بوده است.. مادر خانم کبیری مربی قرآن بودند . در دوران کودکی دایی ایشان حین آموزش حفظ قران به مادرشان بوده‌اند؛ ولی ایشان قادر به حفظ کردن نبودند و این مسئله خیلی آزرده‌خاطرشان می‌کند. با تأثر به قبر پدرشان میر فتاح می‌روند و آنجا ابراز ناراحتی می‌کنند که چرا قادر به حفظ قرآن نیستند. ایشان آنجا به خواب می‌روند و در عالم خواب کودکی در قنداقِ از ایشان می‌خواهد تا قرآن را بخواند. او می‌گوید که من قادر به خواندن قران نیستم و کودک با عتاب به او می‌گوید که بخوان. بعد از بیداری به سراغ قرانی که در مقبره پدرشان بود می‌روند و در کمال ناباوری قادر به خواندن کل قران و حفظ سوره‌ها می‌شوند. علاوه بر قران توانایی خواندن زبان فارسی را نیز پیدا می‌کنند. بعدازآن روز شروع به یاددادن سواد و قرآن به اطرافیان و خانم‌های دیگر می‌کنند. از خصوصیات دیگر مادرشان کمک به فقرا بوده است. خانم کبیری تعریف می‌کنند که از دوران کودکی مادرشان ایشان را برای کمک کردن به نیازمندها تشویق می‌کرد و از ایشان برای این کار کمک می‌گرفته است. این خصلت در ایشان از کودکی رشد می‌کند.
خانم [[حوریه کبیری]] در خانواده‌ای مذهبی در خوی به دنیا آمد.  پدربزرگش میر فتاح از عرفای شهرستان خوی و اهل کرامت بوده است.. مادر خانم کبیری مربی قرآن بودند . در دوران کودکی دایی ایشان حین آموزش حفظ قران به مادرشان بوده‌اند؛ ولی ایشان قادر به حفظ کردن نبودند و این مسئله خیلی آزرده‌خاطرشان می‌کند. با تأثر به قبر پدرشان میر فتاح می‌روند و آنجا ابراز ناراحتی می‌کنند که چرا قادر به حفظ قرآن نیستند. ایشان آنجا به خواب می‌روند و در عالم خواب کودکی در قنداقِ از ایشان می‌خواهد تا قرآن را بخواند. او می‌گوید که من قادر به خواندن قران نیستم و کودک با عتاب به او می‌گوید که بخوان. بعد از بیداری به سراغ قرانی که در مقبره پدرشان بود می‌روند و در کمال ناباوری قادر به خواندن کل قران و حفظ سوره‌ها می‌شوند. علاوه بر قران توانایی خواندن زبان فارسی را نیز پیدا می‌کنند. بعدازآن روز شروع به یاددادن سواد و قرآن به اطرافیان و خانم‌های دیگر می‌کنند. از خصوصیات دیگر مادرشان کمک به فقرا بوده است. خانم کبیری تعریف می‌کنند که از دوران کودکی مادرشان ایشان را برای کمک کردن به نیازمندها تشویق می‌کرد و از ایشان برای این کار کمک می‌گرفته است. این خصلت در ایشان از کودکی رشد می‌کند.
== ازدواج: ==
== ازدواج: ==
در سن 15 سالگی با مردی ازدواج می‌کنند و بعد از ازدواج متوجه می‌شوند که همسرشان صرع‌دارند. همه از او می‌خواهند که از همسر خود جدا شود. او هم در جواب می‌گوید: «او بیمار هست و نیاز به پرستار دارد، من هم پرستار او می‌شوم. »
در سن 15 سالگی با مردی ازدواج می‌کنند و بعد از ازدواج متوجه می‌شوند که همسرشان صرع‌دارند. همه از او می‌خواهند که از همسر خود جدا شود. او هم در جواب می‌گوید: «او بیمار هست و نیاز به پرستار دارد، من هم پرستار او می‌شوم. »
سطر ۲۴: سطر ۲۴:
[[رده:مسجد]]
[[رده:مسجد]]
[[رده:عناصر]]
[[رده:عناصر]]
[[رده:مراکز]]
[[رده:وقایع]]
[[رده:دفاع مقدس]]