جنگ جهانی دوم (از خاطرات شهید احمدی روشن)

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۰ توسط Root (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «یکی از ارگان های نظامی دنبال نیروهای فنی-مهندسی بود. مصطفی داوطلب شد و رفت. روی سوخت موشک کار می کردند. بعضی از آنهایی که آنجا بودند، تخصص نداشتند. روش هایی که به کار می بردند، غیرعلمی بود. '''مصطفی باهاشان بحث میکرد. کوتاه نمی آمد.''' رئیس و مسئ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

یکی از ارگان های نظامی دنبال نیروهای فنی-مهندسی بود.

مصطفی داوطلب شد و رفت.

روی سوخت موشک کار می کردند.

بعضی از آنهایی که آنجا بودند، تخصص نداشتند.

روش هایی که به کار می بردند، غیرعلمی بود.

مصطفی باهاشان بحث میکرد. کوتاه نمی آمد.

رئیس و مسئول هم نمیشناخت. بهشان میگفت مثل زمان جنگ جهانی دوم کار می کنید.»

میدید که بیت المال را هدر میدهند. جلویشان می ایستاد. به یک سال نکشید زد بیرون. [۱]

  1. مصطفی احمدی روشن