۳٬۲۲۹
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «مهین خمیسآبادی در سال ۱۳۲۸ در کنگاور متولد شد. ۱۳ سالگی ازدواج کرد و چهار سا...» ایجاد کرد) |
|||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایششده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
مهین خمیسآبادی در سال ۱۳۲۸ در کنگاور متولد شد. ۱۳ سالگی ازدواج کرد و چهار سال بعد با همسر و فرزندم به ملارد رفت. هنوز خبری از انقلاب نبود که با همسایه ها جلسه قرآن هفتگی راه انداخت.<br> | مهین خمیسآبادی در سال ۱۳۲۸ در کنگاور متولد شد. ۱۳ سالگی ازدواج کرد و چهار سال بعد با همسر و فرزندم به ملارد رفت. هنوز خبری از انقلاب نبود که با همسایه ها جلسه قرآن هفتگی راه انداخت.<br> | ||
= اولین | = اولین تظاهرات ملارد = | ||
سید محمد نامی را یک بار در هفته به جلسه قران دعوت کرد. او علاوه بر قرآن، سربسته برایمان مسائل سیاسی را مطرح میکرد. اما ساواکیها یک روز او را گرفتند و بردند. مدتی زندان بود و خیلی شکنجه شد. اما وقتی آزاد شد مردم ملارد از او استقبال کردند و او را روی دوششان گرفتند. همین استقبال شد اولین راهپیمایی در ملارد. | سید محمد نامی را یک بار در هفته به جلسه قران دعوت کرد. او علاوه بر قرآن، سربسته برایمان مسائل سیاسی را مطرح میکرد. اما ساواکیها یک روز او را گرفتند و بردند. مدتی زندان بود و خیلی شکنجه شد. اما وقتی آزاد شد مردم ملارد از او استقبال کردند و او را روی دوششان گرفتند. همین استقبال شد اولین راهپیمایی در ملارد. | ||
سطر ۲۰: | سطر ۲۰: | ||
مدتی از جنگ نگذشته بود که گفتند به خاطر حملات شیمیایی، رزمندگان باید شیر مصرف کنند. چون شیر و ماست زود خراب میشد، ماست چکیده درست میکردیم. جوشاندن این همه شیر و تبدیلش به ماست چکیده، خیلی سخت بود. شیر که میجوشید دیگهایش را توی حوض یخ میگذاشتیم تا سرد شود و ماست ببیندیم. بعد هم کیسههای ۵ یا ۶ کیلویی آویزان میکردیم، ماستها را داخلش میریختیم، بعد نمک میزدیم و میماند تا آبش برود. | مدتی از جنگ نگذشته بود که گفتند به خاطر حملات شیمیایی، رزمندگان باید شیر مصرف کنند. چون شیر و ماست زود خراب میشد، ماست چکیده درست میکردیم. جوشاندن این همه شیر و تبدیلش به ماست چکیده، خیلی سخت بود. شیر که میجوشید دیگهایش را توی حوض یخ میگذاشتیم تا سرد شود و ماست ببیندیم. بعد هم کیسههای ۵ یا ۶ کیلویی آویزان میکردیم، ماستها را داخلش میریختیم، بعد نمک میزدیم و میماند تا آبش برود. | ||
از آن طرف، شبها هم که به خانه میآمدیم، پلیور و جوراب برای رزمندهها می بافتیم. با این همه، جلسه قرآنمان پابرجا بود. شکر خدا هنوز هم ادامه دارد.<br> | از آن طرف، شبها هم که به خانه میآمدیم، پلیور و جوراب برای رزمندهها می بافتیم. با این همه، جلسه قرآنمان پابرجا بود. شکر خدا هنوز هم ادامه دارد.<br> | ||
=== منابع === | |||
1-[https://ayyam.ir/tag/%d9%85%d9%84%d8%a7%d8%b1%d8%af/ سایت ایام] | |||
{{ترتیبپیشفرض:تنورستان ملارد}} | {{ترتیبپیشفرض:تنورستان ملارد}} | ||
[[رده:اهالی | [[رده:اهالی کنگاور]] | ||
[[رده:ملارد]] | [[رده:ملارد]] | ||
[[رده:پشتیبانی | [[رده:پشتیبانی جبهه]] | ||
[[رده:انقلاب در ملارد]] | [[رده:انقلاب در ملارد]] | ||
[[رده:زنان انقلابی]] | [[رده:زنان انقلابی]] | ||
[[رده:اهالی کنگاور]] | [[رده:اهالی کنگاور]] | ||
[[رده: | [[رده:البرز]] | ||
[[رده:کرمانشاه]] | |||
[[رده:انقلاب اسلامی]] | |||
[[رده:عناصر]] | |||
[[رده:وقایع]] |