ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «تنورستان ملارد»

از قصه‌ی ما
۱۹۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۳
بدون خلاصه ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «مهین خمیس‌آبادی در سال ۱۳۲۸ در کنگاور متولد شد. ۱۳ سالگی ازدواج کرد و چهار سا...» ایجاد کرد)
 
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
مهین خمیس‌آبادی در سال ۱۳۲۸ در کنگاور متولد شد. ۱۳ سالگی ازدواج کرد و چهار سال بعد با همسر و فرزندم به ملارد رفت. هنوز خبری از انقلاب نبود که با همسایه ها جلسه قرآن هفتگی راه انداخت.<br>
مهین خمیس‌آبادی در سال ۱۳۲۸ در کنگاور متولد شد. ۱۳ سالگی ازدواج کرد و چهار سال بعد با همسر و فرزندم به ملارد رفت. هنوز خبری از انقلاب نبود که با همسایه ها جلسه قرآن هفتگی راه انداخت.<br>
=  اولین راهپیمایی ملارد =
=  اولین تظاهرات ملارد =
سید محمد نامی را یک بار در هفته به جلسه قران دعوت ­‌کرد. او علاوه بر قرآن، سربسته برایمان مسائل سیاسی را مطرح می‌­کرد. اما ساواکی­‌ها یک روز او را گرفتند و بردند. مدتی زندان بود و خیلی شکنجه شد. اما وقتی آزاد شد مردم ملارد از او استقبال کردند و او را روی دوش‌شان گرفتند. همین استقبال شد اولین راهپیمایی در ملارد.
سید محمد نامی را یک بار در هفته به جلسه قران دعوت ­‌کرد. او علاوه بر قرآن، سربسته برایمان مسائل سیاسی را مطرح می‌­کرد. اما ساواکی­‌ها یک روز او را گرفتند و بردند. مدتی زندان بود و خیلی شکنجه شد. اما وقتی آزاد شد مردم ملارد از او استقبال کردند و او را روی دوش‌شان گرفتند. همین استقبال شد اولین راهپیمایی در ملارد.


سطر ۲۰: سطر ۲۰:
مدتی از جنگ نگذشته بود که گفتند به خاطر حملات شیمیایی، رزمندگان باید شیر مصرف کنند. چون شیر و ماست زود خراب می‌­شد، ماست چکیده درست می‌­کردیم. جوشاندن این همه شیر و تبدیلش به ماست چکیده، خیلی سخت بود. شیر که می‌­جوشید دیگ­­‌هایش را توی حوض یخ می‌­گذاشتیم تا سرد شود و ماست ببیندیم. بعد هم کیسه‌های ۵ یا ۶ کیلویی آویزان می‌­کردیم، ماست‌ها را داخلش می‌ریختیم، بعد نمک می‌­زدیم و می‌ماند تا آبش برود.
مدتی از جنگ نگذشته بود که گفتند به خاطر حملات شیمیایی، رزمندگان باید شیر مصرف کنند. چون شیر و ماست زود خراب می‌­شد، ماست چکیده درست می‌­کردیم. جوشاندن این همه شیر و تبدیلش به ماست چکیده، خیلی سخت بود. شیر که می‌­جوشید دیگ­­‌هایش را توی حوض یخ می‌­گذاشتیم تا سرد شود و ماست ببیندیم. بعد هم کیسه‌های ۵ یا ۶ کیلویی آویزان می‌­کردیم، ماست‌ها را داخلش می‌ریختیم، بعد نمک می‌­زدیم و می‌ماند تا آبش برود.
از آن طرف، شب‌ها هم که به خانه می‌­آمدیم، پلیور و جوراب برای رزمنده­­‌ها می بافتیم. با این همه، جلسه قرآن‌مان پابرجا بود. شکر خدا هنوز هم ادامه دارد.<br>
از آن طرف، شب‌ها هم که به خانه می‌­آمدیم، پلیور و جوراب برای رزمنده­­‌ها می بافتیم. با این همه، جلسه قرآن‌مان پابرجا بود. شکر خدا هنوز هم ادامه دارد.<br>
=== منابع ===


1-[https://ayyam.ir/tag/%d9%85%d9%84%d8%a7%d8%b1%d8%af/ سایت ایام]


{{ترتیب‌پیش‌فرض:تنورستان ملارد}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:تنورستان ملارد}}
[[رده:اهالی ملارد]]
[[رده:اهالی کنگاور]]
[[رده:ملارد]]
[[رده:ملارد]]
[[رده:پشتیبانی جنگ]]
[[رده:پشتیبانی جبهه]]
[[رده:انقلاب در ملارد]]
[[رده:انقلاب در ملارد]]
[[رده:زنان انقلابی]]
[[رده:زنان انقلابی]]
[[رده:اهالی کنگاور]]
[[رده:اهالی کنگاور]]
[[رده:راهپیمایی]]
[[رده:البرز]]
[[رده:کرمانشاه]]
[[رده:انقلاب اسلامی]]
[[رده:عناصر]]
[[رده:وقایع]]