ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «تلاش جهادی‌ها، مردم را ازپای (من تو) بلند کرد»

از قصه‌ی ما
بدون خلاصه ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «مردم ایران تجربه‌های مختلف جهاد را برای مقابله با شیوع کرونا به ثبت رساندند....» ایجاد کرد)
 
 
(۶ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
مسئول پایگاه بسیج مسجدالنبی همدان در خصوص بازخوردهای مردم می‌گوید: «یک بنده خدایی بود که خانه‌اش چند تا کوچه پایین‌تر از مسجد است. همان اوایل ‌کارمان گفت هر خانه‌ای را زدید به در خانه ما نزنید، بعد از یک هفته دیده بود بچه‌ها تا ساعت یک شب کار می‌کنند، متحول شده بود. بنده خدا وقتی عملیات میدانی بچه‌ها را دیده بود، خودش دو روز آمد به بچه‌ها برای ضدعفونی کردن کمک کرد. یک دستگاه سم‌پاش هم برایمان خرید و هدیه داد که پولش حدود یک میلیون و چهارصد هزار تومان بود.»
مسئول پایگاه بسیج مسجدالنبی همدان در خصوص بازخوردهای مردم می‌گوید: «یک بنده خدایی بود که خانه‌اش چند تا کوچه پایین‌تر از مسجد است. همان اوایل ‌کارمان گفت هر خانه‌ای را زدید به در خانه ما نزنید، بعد از یک هفته دیده بود بچه‌ها تا ساعت یک شب کار می‌کنند، متحول شده بود. بنده خدا وقتی عملیات میدانی بچه‌ها را دیده بود، خودش دو روز آمد به بچه‌ها برای ضدعفونی کردن کمک کرد. یک دستگاه سم‌پاش هم برایمان خرید و هدیه داد که پولش حدود یک میلیون و چهارصد هزار تومان بود.»


== دیگر «من و تو» نگاه نمی‌کنم! ==
== دیگر «من‌وتو» نگاه نمی‌کنم! ==
حیدری می‌گوید: «یک نفر وقتی فهمید ساختمان یکی از آشناهایش را ضدعفونی کردیم، آمد پرسید می‌آیید خانه ما را هم ضدعفونی کنید؟ گفتم بله مشکلی ندارد. یک تیم رفتیم و کل ساختمان را ضدعفونی کردیم. آنجا ۸ طبقه بود و ۳۲ واحد. بعد اینکه کارمان تمام شد، با اصرار زیاد ما را برای پذیرایی به خانه‌اش برد. از آن ۳۲ واحد ۴ واحد برای خودش بود. شربت درست کرد و برایمان آورد. بعد کمی صحبت کردن، برگشت گفت: «این کاری که شما کردید باعث شد دیگه شبکه «من و تو» نگاه نکنم! هر چیزی که من و تو می‌گوید ضد شماهاست. اصلاً باورم نمی‌شد که رایگان کار کنید. مگر می‌شود کسی رایگان از جانش بگذرد؟» بعد از آن تا یک مدت که آن محل می‌رفتیم خودش چای یا شربت برایمان می‌آورد.»
حیدری می‌گوید: «یک نفر وقتی فهمید ساختمان یکی از آشناهایش را ضدعفونی کردیم، آمد پرسید می‌آیید خانه ما را هم ضدعفونی کنید؟ گفتم بله مشکلی ندارد. یک تیم رفتیم و کل ساختمان را ضدعفونی کردیم. آنجا ۸ طبقه بود و ۳۲ واحد. بعد اینکه کارمان تمام شد، با اصرار زیاد ما را برای پذیرایی به خانه‌اش برد. از آن ۳۲ واحد ۴ واحد برای خودش بود. شربت درست کرد و برایمان آورد. بعد کمی صحبت کردن، برگشت گفت: «این کاری که شما کردید باعث شد دیگه شبکه «من‌وتو» نگاه نکنم! هر چیزی که من و تو می‌گوید ضد شماهاست. اصلاً باورم نمی‌شد که رایگان کار کنید. مگر می‌شود کسی رایگان از جانش بگذرد؟» بعد از آن تا یک مدت که آن محل می‌رفتیم خودش چای یا شربت برایمان می‌آورد.»


== ضدعفونی منازل کرونایی‌ها ==
== ضدعفونی منازل کرونایی‌ها ==
سطر ۴۹: سطر ۴۹:
به یکی از بچه‌ها گفتم بپرس ببین قیمت گوسفند چقدر می‌شود؟ آمار گرفت و گفت تقریبا دو میلیون ششصد یا هفتصد هزار تومان. فروشنده هم گفته بود یک مقدارش را نمی‌گیرم، شما دو میلیون تومان جور کنید. حدود ۶۰۰ هزار تومان کم داشتیم. تا اینکه مادر یکی از بچه‌های جلسه قرآن زنگ زد و گفت: «یک مادر شهیدی هست که امشب سالگرد پسرش است و نذر کرده برای بچه‌اش قربانی بدهد. شما قربانی هم می‌کنید؟» گفتم بله داریم. مادر شهید خودش زنگ زد و گفت ۶۰۰ هزار تومان نذر دارم. دقیقا همان مقدار که پول کم داشتیم، جور شد.»
به یکی از بچه‌ها گفتم بپرس ببین قیمت گوسفند چقدر می‌شود؟ آمار گرفت و گفت تقریبا دو میلیون ششصد یا هفتصد هزار تومان. فروشنده هم گفته بود یک مقدارش را نمی‌گیرم، شما دو میلیون تومان جور کنید. حدود ۶۰۰ هزار تومان کم داشتیم. تا اینکه مادر یکی از بچه‌های جلسه قرآن زنگ زد و گفت: «یک مادر شهیدی هست که امشب سالگرد پسرش است و نذر کرده برای بچه‌اش قربانی بدهد. شما قربانی هم می‌کنید؟» گفتم بله داریم. مادر شهید خودش زنگ زد و گفت ۶۰۰ هزار تومان نذر دارم. دقیقا همان مقدار که پول کم داشتیم، جور شد.»


 
== جستارهای وابسته ==
 
* [[کرونا]]
 
* [[مسجدالنبی همدان]]




سطر ۶۳: سطر ۶۳:
[[رده:اهالی همدان]]
[[رده:اهالی همدان]]
[[رده:گروه سرود]]
[[رده:گروه سرود]]
[[رده:ضدعفونی معابر]]
[[رده:شهدای دفاع مقدس]]
[[رده:نذری]]
[[رده:همدان]]
[[رده:دفاع مقدس]]
[[رده:هنر انقلاب]]
[[رده:عناصر]]
[[رده:وقایع]]
[[رده:مراکز]]