ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «به اضافه مردم»

از قصه‌ی ما
۷۸۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۹
بدون خلاصه ویرایش
سطر ۱۵: سطر ۱۵:
== نگاه مردمی ==
== نگاه مردمی ==
او هم با زبان مردم و ساده می‌نویسد، هم دغدغه‌های مردم را پی‌گیری می‌کند، هم از این سو دیگران را به مردمی بودن فرامی‌خواند مثلاً در جراتِ مردمی بودن می‌نویسد: «عبور از مشهورات در ساحت‌های مختلف (اقتصاد، سیاست، فرهنگ، امنیت، اجتماع و…) و شکستن سدهای خودساخته‌ی پیش‌روی ملت و گذر از کلیشه‌ها، دقیقاً آن‌چیزی است که در دهه‌ی چهارم انقلاب اسلامی، می‌تواند جهشرا میسر کند. نخستین ثمره‌ی سدشکنی، اعتنای حداکثری و البته حقیقی و نه تصنعی و تشریفاتی و ویترینی به مردم است. ورود مردم یعنی شکستن انحصار و قرقِ اقلیتِ ناکارآمدِ کم‌آورده‌ی بریده و البته متبختر، و آن‌گاه نشانه رفتن قله‌هاست». به نتیجه به ظاهر تلخ انتخابات ریاست جمهوری هم فرصت‌محور و مردم‌محور نگاه می‌کند در از روزی که تن‌پرور شدیم… می‌گوید: «نخستین گام در این مسیر، البته طی یک دوره‌ی کامل مردم‌شناسی از سوی نیروهای انقلاب است؛ تا یقین کنند که نقش مردم در جریان حرکت انقلاب اسلامی، نقشی تشریفاتی و فانتزی نیست. تک‌تک مردم در منشور انقلاب اسلامی، واجد جایگاهی حقیقی و ارزشمند هستند و مدعیان انقلابی‌گری، باید نسبتی حداکثری با مردم داشته باشند. در آن صورت است که با تن‌پروری و توهّم تضمین‌شدگی برای همیشه خداحافظی می‌کنند. به جای برخی برخوردهای احساسی با نتیجه‌ی انتخابات و دامن زدن به توهّم سقوط شهر! باید از لحظه‌لحظه‌ی روزهای پیش رو برای مردم‌باوری بهره ببریم. مردم را هم سرزنش نکنیم که به اصطلاح تسلیم شکمشدند و مالک را از پشت خیمه‌ها برگرداندند و از این قبیل خزعبلات… خود را باید تنبیه کنیم که غصه‌ی نام و نان و خانه و ماشین و اهل و عیال، تخدیرمان کرد». همین نگاه در نفی اشرافیت دولتمردان نمود می‌یابد، مثلاً در اصلاً هم بی‌تدبیری نیست.
او هم با زبان مردم و ساده می‌نویسد، هم دغدغه‌های مردم را پی‌گیری می‌کند، هم از این سو دیگران را به مردمی بودن فرامی‌خواند مثلاً در جراتِ مردمی بودن می‌نویسد: «عبور از مشهورات در ساحت‌های مختلف (اقتصاد، سیاست، فرهنگ، امنیت، اجتماع و…) و شکستن سدهای خودساخته‌ی پیش‌روی ملت و گذر از کلیشه‌ها، دقیقاً آن‌چیزی است که در دهه‌ی چهارم انقلاب اسلامی، می‌تواند جهشرا میسر کند. نخستین ثمره‌ی سدشکنی، اعتنای حداکثری و البته حقیقی و نه تصنعی و تشریفاتی و ویترینی به مردم است. ورود مردم یعنی شکستن انحصار و قرقِ اقلیتِ ناکارآمدِ کم‌آورده‌ی بریده و البته متبختر، و آن‌گاه نشانه رفتن قله‌هاست». به نتیجه به ظاهر تلخ انتخابات ریاست جمهوری هم فرصت‌محور و مردم‌محور نگاه می‌کند در از روزی که تن‌پرور شدیم… می‌گوید: «نخستین گام در این مسیر، البته طی یک دوره‌ی کامل مردم‌شناسی از سوی نیروهای انقلاب است؛ تا یقین کنند که نقش مردم در جریان حرکت انقلاب اسلامی، نقشی تشریفاتی و فانتزی نیست. تک‌تک مردم در منشور انقلاب اسلامی، واجد جایگاهی حقیقی و ارزشمند هستند و مدعیان انقلابی‌گری، باید نسبتی حداکثری با مردم داشته باشند. در آن صورت است که با تن‌پروری و توهّم تضمین‌شدگی برای همیشه خداحافظی می‌کنند. به جای برخی برخوردهای احساسی با نتیجه‌ی انتخابات و دامن زدن به توهّم سقوط شهر! باید از لحظه‌لحظه‌ی روزهای پیش رو برای مردم‌باوری بهره ببریم. مردم را هم سرزنش نکنیم که به اصطلاح تسلیم شکمشدند و مالک را از پشت خیمه‌ها برگرداندند و از این قبیل خزعبلات… خود را باید تنبیه کنیم که غصه‌ی نام و نان و خانه و ماشین و اهل و عیال، تخدیرمان کرد». همین نگاه در نفی اشرافیت دولتمردان نمود می‌یابد، مثلاً در اصلاً هم بی‌تدبیری نیست.
== نقد عمیقدرون‌گفتمانی مسئولین و حزب‌الله ==
== نقد عمیق درون‌گفتمانی مسئولین و حزب‌الله ==
رشیدی به دنبال نقد درون‌گفتمانی است. این نقد هم وضعیت حکومت، هم مدیریت فرهنگی و شهری، هم روحیات کلی جبهه انقلاب و…. را در برمی‌گیرد. اما نقد سیاه و انفعالی نیست، رو به جلوست. بر مبنای ظرفیت‌های بالقوه‌ای است که آزاد نگردیده است. او نسبت به نرسیدن انقلاب با تردید به مقصد، واکنش نشان می‌دهد.
رشیدی به دنبال نقد درون‌گفتمانی است. این نقد هم وضعیت حکومت، هم مدیریت فرهنگی و شهری، هم روحیات کلی جبهه انقلاب و…. را در برمی‌گیرد. اما نقد سیاه و انفعالی نیست، رو به جلوست. بر مبنای ظرفیت‌های بالقوه‌ای است که آزاد نگردیده است. او نسبت به نرسیدن انقلاب با تردید به مقصد، واکنش نشان می‌دهد.
او به نقد فرهنگی و آسیب‌شناسی جدی فرهنگ و عدالت اجتماعی در انقلاب می‌پردازد. چه در فعالبت‌ها چه یادداشت‌ها مثلاً  نشست آسیب‌شناسی تاریخ‌شفاهی در آذربایجان‌شرقی، نشست آسیب ‏شناسی فعالیت‏های پرورشی، آسیب‌شناسی فعالیت‌های فرهنگی در دانشگاه‌ها، مناطق آزاد، موضع‌گیری‌های شعاری به نام سال رهبری، نقد سکولاریسم با ایجاد مدارس اسلامی و نمایان کرده پشت صحنه ها و منافع تشکیل مدارس غیر انتفاعی، اشرافیت؛ خوره‌ای که به جان انقلاب افتاده، سهم محرومین تبریز از تیم داریِ شهرداری، غیبتمردمومطالباتاصلینظامدرگفتمانغالببرقبائلسیاسی، بی‌توجهی مجلس به عدالتخواهی، نقد درشتنویسی دفاع مقدس و زده کردن ملت از آن، پی‌گیری مشکلات جانبازارن شیمیایی  و نقد  فوتبال‌زدگی. این نقد دایره گسترده‌ای دارد، حتی نقد ورزش زدگی «غرور ملیرا گرهمی‌زنیمبه یکتوپگرد و از قضا اینتوپگردگاهیبهسویدروازه‌ی خودمان شلیک می‌شود و آن وقت می‌نشینیم و مرثیه‌سرایی می‌کنیم برای غرور ملی»! این آسیب‌شناسی فقط محدود به مدیریت فرهنگی نیست، حتی حزب‌الله را نیز در نظر می‌گیرد مثلاً  نقد آدرس های غلط مثل نوع نگاهها به مدرنیته در روای فتح، بت‌شکن مدرنیته یا گرفتاری جبهه انقلاب به نفی و اثبات‌های بی‌اولویت و بی‌توجهی به نقش‌آفرینی فعال را مدنظر دارد.به طرح این می‌پردازد که «حجاب» یا «ربا»؛ کدامیک مهمترند؟: «آیا دین فقط در حجاب خلاصه شده؟ آیا رواج روح تکاثر و ثروت‌اندوزی، که اتفاقاً یکی از اسباب گرایش به اباحی‌گری اخلاقی و فرهنگی نیز است، نمی‌تواند باعث اعتراض ما شود»؟ مشکلات انقلاب را در شاهِ شهیدپرور یا مای تن‌پرور از خود ما سوال می‌کند.  دغدغه صورت گرایی و فرمالیسم و بی توجهی به مبناهای دینی و انقلابی، آوینی‌شناسانِ تقویمی، نقد تصور ناقص ما از آرمان های انقلاباسلام ما، اسلام خمینی، و نقد ترویج دین حداقلی حزب‌اللهی‌ها از نظر او دور نیست: »آسیب‌های رواج دین حداقلی پیش از این‌ها و درمقاطع مختلف ظهور و بروزداشته،اما در این برهه، قطعاً این آسیب‌ها،مخرب‌تر و ویران‌گرتر خواهدبود. بی‌تحلیلی، پلیدنمایی مسائل سیاسی، اخلاق منهای مسئولیت، سربه‌زیربودن، گوشه‌نشینی و دراندیشه‌ی توشه‌ی آخرت بودن، عرفانِ شبه‌تصوف و… کُدهایی است که اینروزها از مجامع حزب‌اللهی به جامعه داده می‌شود. نه این‌که هیچ اتفاق مثبتی از رهگذر این مناسک دینی نمی‌افتد، بلکه مسئله این است که تمام عبادات در اسلام، اموری تکلیف‌آورهستند و یک مسلمان نمی‌تواندبا توسل به صورت دین، خود را از تکالیف دیگر برهاند». از دامی به نام فرمالیسم مذهبی می‌نالد: «عن‌قریب است که با انتشار ویروس «فرمالیسم مذهبی، از معرفت دینی‌مان،جزصورتک‌هایی بی‌روح برجای نمانَد. صورتک‌هایی که اسباب تخدیر و ابزارتفریح‌ما نخواهندشد. ماکت‌سازی از معارف و حقایق دینی، اتفاق نوپدیدی نیست».
او به نقد فرهنگی و آسیب‌شناسی جدی فرهنگ و عدالت اجتماعی در انقلاب می‌پردازد. چه در فعالبت‌ها چه یادداشت‌ها مثلاً  نشست آسیب‌شناسی تاریخ‌شفاهی در آذربایجان‌شرقی، نشست آسیب ‏شناسی فعالیت‏های پرورشی، آسیب‌شناسی فعالیت‌های فرهنگی در دانشگاه‌ها، مناطق آزاد، موضع‌گیری‌های شعاری به نام سال رهبری، نقد سکولاریسم با ایجاد مدارس اسلامی و نمایان کرده پشت صحنه ها و منافع تشکیل مدارس غیر انتفاعی، اشرافیت؛ خوره‌ای که به جان انقلاب افتاده، سهم محرومین تبریز از تیم داریِ شهرداری، غیبتمردمومطالباتاصلینظامدرگفتمانغالببرقبائلسیاسی، بی‌توجهی مجلس به عدالتخواهی، نقد درشتنویسی دفاع مقدس و زده کردن ملت از آن، پی‌گیری مشکلات جانبازارن شیمیایی  و نقد  فوتبال‌زدگی. این نقد دایره گسترده‌ای دارد، حتی نقد ورزش زدگی «غرور ملیرا گرهمی‌زنیمبه یکتوپگرد و از قضا اینتوپگردگاهیبهسویدروازه‌ی خودمان شلیک می‌شود و آن وقت می‌نشینیم و مرثیه‌سرایی می‌کنیم برای غرور ملی»! این آسیب‌شناسی فقط محدود به مدیریت فرهنگی نیست، حتی حزب‌الله را نیز در نظر می‌گیرد مثلاً  نقد آدرس های غلط مثل نوع نگاهها به مدرنیته در روای فتح، بت‌شکن مدرنیته یا گرفتاری جبهه انقلاب به نفی و اثبات‌های بی‌اولویت و بی‌توجهی به نقش‌آفرینی فعال را مدنظر دارد.به طرح این می‌پردازد که «حجاب» یا «ربا»؛ کدامیک مهمترند؟: «آیا دین فقط در حجاب خلاصه شده؟ آیا رواج روح تکاثر و ثروت‌اندوزی، که اتفاقاً یکی از اسباب گرایش به اباحی‌گری اخلاقی و فرهنگی نیز است، نمی‌تواند باعث اعتراض ما شود»؟ مشکلات انقلاب را در شاهِ شهیدپرور یا مای تن‌پرور از خود ما سوال می‌کند.  دغدغه صورت گرایی و فرمالیسم و بی توجهی به مبناهای دینی و انقلابی، آوینی‌شناسانِ تقویمی، نقد تصور ناقص ما از آرمان های انقلاباسلام ما، اسلام خمینی، و نقد ترویج دین حداقلی حزب‌اللهی‌ها از نظر او دور نیست: »آسیب‌های رواج دین حداقلی پیش از این‌ها و درمقاطع مختلف ظهور و بروزداشته،اما در این برهه، قطعاً این آسیب‌ها،مخرب‌تر و ویران‌گرتر خواهدبود. بی‌تحلیلی، پلیدنمایی مسائل سیاسی، اخلاق منهای مسئولیت، سربه‌زیربودن، گوشه‌نشینی و دراندیشه‌ی توشه‌ی آخرت بودن، عرفانِ شبه‌تصوف و… کُدهایی است که اینروزها از مجامع حزب‌اللهی به جامعه داده می‌شود. نه این‌که هیچ اتفاق مثبتی از رهگذر این مناسک دینی نمی‌افتد، بلکه مسئله این است که تمام عبادات در اسلام، اموری تکلیف‌آورهستند و یک مسلمان نمی‌تواندبا توسل به صورت دین، خود را از تکالیف دیگر برهاند». از دامی به نام فرمالیسم مذهبی می‌نالد: «عن‌قریب است که با انتشار ویروس «فرمالیسم مذهبی، از معرفت دینی‌مان،جزصورتک‌هایی بی‌روح برجای نمانَد. صورتک‌هایی که اسباب تخدیر و ابزارتفریح‌ما نخواهندشد. ماکت‌سازی از معارف و حقایق دینی، اتفاق نوپدیدی نیست».
او فقط به آسیب شناسی جبهه خودی نظر ندارد و از توجه به جبهه غیر خودی به ویژه در مواجهه آن‌ها با اعتقادات و مسائل اجتماعی بی‌توجه نیست. مثلاً در انحرافی به نام تفسیر مدرن از مکتب عاشورا، و با روشنفکری و نقدِ همیشه سیاهش عمیقاً مرزبندی دارد. نقد او یک لایه عمیق‌تر می شود مثلاً به ضریب دادن به بی‌بند و بارها به بهانه دعوت به انتخابات معترض است. نقد انقلابی را سر بریدیم تا سیاه‌نمایی روشن‌فکرانه سربرآورد، تعلیم و تربیتِ ایرانی؛ اقیانوسی به عمق چند انگشت نمونه دیگری از حرکت به عمق است.  در دفاع از مزار شهدا به تبیین تفاوت عدالت اسلامی و مارکسیستی می‌پردازد: «عدالت که به معنای برابری نیست در اسلام. آن عدالت که نتیجه‌اش یکسان‌سازی است، عدالت مارکسیستی است و نه عدالت اسلامی»! یا همین‌کار را در چرا ملازینال همان است که بود؟ اشاره می‌کند: «این رقم نیز قطعاً باید بامعیار عدالت و نه برابری در شهر توزیع شود. تأکیدمی‌شودبرتوزیع عادلانه و نه توزیع برابر».
او فقط به آسیب شناسی جبهه خودی نظر ندارد و از توجه به جبهه غیر خودی به ویژه در مواجهه آن‌ها با اعتقادات و مسائل اجتماعی بی‌توجه نیست. مثلاً در انحرافی به نام تفسیر مدرن از مکتب عاشورا، و با روشنفکری و نقدِ همیشه سیاهش عمیقاً مرزبندی دارد. نقد او یک لایه عمیق‌تر می شود مثلاً به ضریب دادن به بی‌بند و بارها به بهانه دعوت به انتخابات معترض است. نقد انقلابی را سر بریدیم تا سیاه‌نمایی روشن‌فکرانه سربرآورد، تعلیم و تربیتِ ایرانی؛ اقیانوسی به عمق چند انگشت نمونه دیگری از حرکت به عمق است.  در دفاع از مزار شهدا به تبیین تفاوت عدالت اسلامی و مارکسیستی می‌پردازد: «عدالت که به معنای برابری نیست در اسلام. آن عدالت که نتیجه‌اش یکسان‌سازی است، عدالت مارکسیستی است و نه عدالت اسلامی»! یا همین‌کار را در چرا ملازینال همان است که بود؟ اشاره می‌کند: «این رقم نیز قطعاً باید بامعیار عدالت و نه برابری در شهر توزیع شود. تأکیدمی‌شودبرتوزیع عادلانه و نه توزیع برابر».
[[پرونده:به اضافه.jpg|قاب|چپ]]
== فرصت محوری در عین آسیب‌شناسی ==
== فرصت محوری در عین آسیب‌شناسی ==
او منتقد است، اما در نقد متوقف نمی‌شود، کنار توجه به ضعف و تهدید به فرصت‌محوری و نقاط ایجابی توجه دارد. به صورت نمونه: نشست بررسی فرصت‌های رسانه‌ای انقلاب اسلامی. حتی الگوها را به ضرورت حفظ و اصلاح و تعالی وضعیت موجود گره می‌زند، مثلاً در باب نماز جمعه با الکوی شهید مدنی  در او امام جمعه نبود مواجه است. در جشنواره‌ی فیلم عمار؛ اعتراض انکارشدگان به سینمای خواب‌زده علاوه بر تبینن فرصت‌های عمار به آسیب‌شناسی فعالیت فرهنگی و اولویت مسجد اشاره می‌کند: «فرهنگی‌کاران ما حاضرند در بیابان داربست بزنند و با هزینه‌های گزاف محل‌های اجتماعِ یک‌بار مصرف برپا کنند،‌ اما سراغ مسجد جامع نروند! همین به اصطلاح فرهنگی‌کاران، الفاظی مانند «مظلومیت مساجد» را می‌کوبند توی سر مردم که مردم بی‌اعتنا شده‌اند به مساجد! معلوم است که مساجد مظلوم می‌شوند در این وضعیت؛ مسجد «جامع» که بدین حال باشد، حال سایر مساجد را باید از که پرسید»؟ یا به نگاه تهدیدمحور و حداقلی نمایندگان مجلس معترض است: »نمایندگان مجلس، دارند گونه‌ای از قانونگذاری را باب می‌کنند درکشور که بدیع است واقعاً؛مصوباتی برای نشدن بعضیکارها! مصوبه‌هایی با ماهیت سلبی و این یعنی استفاده‌ی حداقلی از ظرفیت قوه‌ی مقننه «. یا دهه‌ی شصت و کار فرهنگی‌اش؛ نوسـتـالژی یا اسـتراتژی؟ را مورد توجه قرار می‌داد. حتی از تبیین ضرورت فرصت محوری نیز دست برنداشته است. در همچنان میدان‌داری «تهدید مسلکان» می‌نویسد: «هر جا که جمهوری اسلامی در موضع انفعال است، حتماً آنجا را تهدید مسلکان مدیریت می‌کنند. بر عکس این مدعا نیز صادق است؛ در عرصه‌های مختلفی که کشور به توفیقات چشمگیری دست یافته، شک نکنید که تهدیدمسلکان را به آن عرصه‌ها راه نداده‌اند.اینکه می‌بینیم عیار مدیریت‌ها روز به روز پایین می‌آید، ثمره‌ی اعمال نظر تهدیدمسلکان است».
او منتقد است، اما در نقد متوقف نمی‌شود، کنار توجه به ضعف و تهدید به فرصت‌محوری و نقاط ایجابی توجه دارد. به صورت نمونه: نشست بررسی فرصت‌های رسانه‌ای انقلاب اسلامی. حتی الگوها را به ضرورت حفظ و اصلاح و تعالی وضعیت موجود گره می‌زند، مثلاً در باب نماز جمعه با الکوی شهید مدنی  در او امام جمعه نبود مواجه است. در جشنواره‌ی فیلم عمار؛ اعتراض انکارشدگان به سینمای خواب‌زده علاوه بر تبینن فرصت‌های عمار به آسیب‌شناسی فعالیت فرهنگی و اولویت مسجد اشاره می‌کند: «فرهنگی‌کاران ما حاضرند در بیابان داربست بزنند و با هزینه‌های گزاف محل‌های اجتماعِ یک‌بار مصرف برپا کنند،‌ اما سراغ مسجد جامع نروند! همین به اصطلاح فرهنگی‌کاران، الفاظی مانند «مظلومیت مساجد» را می‌کوبند توی سر مردم که مردم بی‌اعتنا شده‌اند به مساجد! معلوم است که مساجد مظلوم می‌شوند در این وضعیت؛ مسجد «جامع» که بدین حال باشد، حال سایر مساجد را باید از که پرسید»؟ یا به نگاه تهدیدمحور و حداقلی نمایندگان مجلس معترض است: »نمایندگان مجلس، دارند گونه‌ای از قانونگذاری را باب می‌کنند درکشور که بدیع است واقعاً؛مصوباتی برای نشدن بعضیکارها! مصوبه‌هایی با ماهیت سلبی و این یعنی استفاده‌ی حداقلی از ظرفیت قوه‌ی مقننه «. یا دهه‌ی شصت و کار فرهنگی‌اش؛ نوسـتـالژی یا اسـتراتژی؟ را مورد توجه قرار می‌داد. حتی از تبیین ضرورت فرصت محوری نیز دست برنداشته است. در همچنان میدان‌داری «تهدید مسلکان» می‌نویسد: «هر جا که جمهوری اسلامی در موضع انفعال است، حتماً آنجا را تهدید مسلکان مدیریت می‌کنند. بر عکس این مدعا نیز صادق است؛ در عرصه‌های مختلفی که کشور به توفیقات چشمگیری دست یافته، شک نکنید که تهدیدمسلکان را به آن عرصه‌ها راه نداده‌اند.اینکه می‌بینیم عیار مدیریت‌ها روز به روز پایین می‌آید، ثمره‌ی اعمال نظر تهدیدمسلکان است».
سطر ۲۷: سطر ۲۹:
== نگاه تاریخی و هویتی ==
== نگاه تاریخی و هویتی ==
برای او نگاه تاریخی و هویت بخشی هم مهم است. به  گردآوری تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در آذربایجان‌شرقی می‌پردازد اما او هم روی نقطه‌های اثرگذار دست می‌گذارد هم آن‌ها را به خروجی جدی می‌رساند، مثلاً بزرگداشت تاریخ شفاهی مربیان پرورشی دهه شصت یا یک روزنامه فروش فعال مهم. حتی به هویت‌سازی جدید هم می‌پردازد، مثلاً دیدار جعفریان و بهزاد پروین قدس را کلید می‌زند تا حرف جدید ایجاد کند. به مواردی نظیر جشنواره‌ی ملی عکاسی از دیوارنوشته‌های انقلاب اسلامی و دفاع مقدساین نگاه تاریخی و هویتی به نگاه منطقه‌ای هم پیوند می‌خورد. به بازتولید انقلاب با محوریت نگاه هویتی-منطقه‌ای همت می‌گمارد، مثلاً مجموعه‌یاویاندیلاریاتانلار (خفتگانبیدارشدند)، اشعار انقلابی عاشورایی ترک، قانلی محراب  درباره امام جمعه شهید تبریز، مجموعه‌ی صوتی زمان سنی تانییاجاق اشعار ترکی شاعران آذربایجان در وصف حضرت امام خمینی(ره)، سرود شانلی امام با صدای استاد قره‌باغی، تولید مستند مسجد آیت‌الله طالقانی ایده‌ل و سرود ترکی گوجلی محرم. این هویت‌سازی او را به توجه به سرداران جبهه فرهنگی انقلاب نظیر مرحوم ابراویز، بزرگداشت مرحوم میرزاعلی زیرک شاعر مردمی انقلاب اسلامی، کارگاه خط و طراحی از جملات طلایی شهید آوینی، طرح‌های گرافیکی از آثار احمد عزیزی، شهید آوینی و جریان روشنفکری (بررسی کتابحلزون‌های خانه به دوش)، کشانده است.
برای او نگاه تاریخی و هویت بخشی هم مهم است. به  گردآوری تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در آذربایجان‌شرقی می‌پردازد اما او هم روی نقطه‌های اثرگذار دست می‌گذارد هم آن‌ها را به خروجی جدی می‌رساند، مثلاً بزرگداشت تاریخ شفاهی مربیان پرورشی دهه شصت یا یک روزنامه فروش فعال مهم. حتی به هویت‌سازی جدید هم می‌پردازد، مثلاً دیدار جعفریان و بهزاد پروین قدس را کلید می‌زند تا حرف جدید ایجاد کند. به مواردی نظیر جشنواره‌ی ملی عکاسی از دیوارنوشته‌های انقلاب اسلامی و دفاع مقدساین نگاه تاریخی و هویتی به نگاه منطقه‌ای هم پیوند می‌خورد. به بازتولید انقلاب با محوریت نگاه هویتی-منطقه‌ای همت می‌گمارد، مثلاً مجموعه‌یاویاندیلاریاتانلار (خفتگانبیدارشدند)، اشعار انقلابی عاشورایی ترک، قانلی محراب  درباره امام جمعه شهید تبریز، مجموعه‌ی صوتی زمان سنی تانییاجاق اشعار ترکی شاعران آذربایجان در وصف حضرت امام خمینی(ره)، سرود شانلی امام با صدای استاد قره‌باغی، تولید مستند مسجد آیت‌الله طالقانی ایده‌ل و سرود ترکی گوجلی محرم. این هویت‌سازی او را به توجه به سرداران جبهه فرهنگی انقلاب نظیر مرحوم ابراویز، بزرگداشت مرحوم میرزاعلی زیرک شاعر مردمی انقلاب اسلامی، کارگاه خط و طراحی از جملات طلایی شهید آوینی، طرح‌های گرافیکی از آثار احمد عزیزی، شهید آوینی و جریان روشنفکری (بررسی کتابحلزون‌های خانه به دوش)، کشانده است.
== حریت و تقدم فرهنگ بر سیاست ==
== حریت و تقدم فرهنگ بر سیاست ==
او عدالتخواه و فرهنگی است، اما حر و آزاده است. حاضر نیست کار فرهنگی را فدای چیزهای زودگذر مثل نقش‌آفرینی سیاسی کند، اما اگر احساس تکلیف کرد به صحنه دعوت یا تبلیغ برای یک کاندیدای انقلابی وارد می‌شود. جایی هم دید که مثلاً همین کاندیدا ضعف دارد، نمی‌ایستد بلافاصله تذکر می‌دهد، موثر هم نشد عقب می‌کشد. اگر هم کسی در جناح دیگر یافت که پای‌بند اصول است، او را به صرف تفاوت نگاه سیاسی حذف نمی‌کند، اما بازی هم نمی‌خورد که به واسطه چند ویژگی مثبت جزئی در پازل دیگران بیفتد. حتی خطاب به کاندیدایی که اصلح می‌داند نهیب می‌زند که «طریفیت یافتن انتخابات مسلخی برای جمهوریت» است. در اوج این که برخلاف امر رهبری مسئله اصلی کشور جریان انحرافی می‌شود از حمله به این رویکرد ابائی ندارد مثلاً در مخالفت با دولت دهم بایّ نحوٍ کان می‌نویسد: «اینکه کسی از دولت مستقر به هر دلیلی خوشش نمی‌آید دلیل نمی‌شود که هرجا هر اتفاق ناخوشایندی افتاد ربطش بدهد به دولت و جریان کذایی‌اش». نگاهش به فعالیت سیاسی بالا بردن قدرت تمیز و خودداری از هاضمه‌ی سیاسی فست‌فودی انقلابی‌ها است: «آرمان‌خواهی حداقلی، یعنی در عینِ اعتقاد به اصلِ آرمان‌خواهی، حرکت در این مسیر را بی‌دردسر و بدون درگیری طلب کردن. عدالت‌طلبی حداقلی یعنی باور به اصالت عدالت، و در همان حال تبصره زدن به آن و مقدمه قائل شدن برای تحقق عدالت. استکبارستیزی حداقلی یعنی اعتقاد به پلید بودن استکبار و لزوم مبارزه با آن، ولی پیش نهادن قواعد دیپلماتیک و قید و بند زدن به تصمیمات، به گونه‌ای که استکبار همواره از موضع بالا و در مقام طلب‌کار با شما حرف بزند. مخلص کلام این است: بچه‌های انقلاب که به گزینه‌ای رسیده‌اند و دارند از او دفاع می‌کنند، ضمن توجه به اینکه به هر حال دارند به نفع جمهوری اسلامی کار می‌کنند، در همان حال باید قدرت تمیز و تحلیل خود را در این عرصه‌ها ارتقاء بخشند. هاضمه‌ی سیاسی نیروهای انقلاب نباید فست فودی باشد که چون حوصله‌ی تحلیل و تعمق ندارند به گزینه‌های کم‌هزینه و بی‌دردسر بسنده کنند».
او عدالتخواه و فرهنگی است، اما حر و آزاده است. حاضر نیست کار فرهنگی را فدای چیزهای زودگذر مثل نقش‌آفرینی سیاسی کند، اما اگر احساس تکلیف کرد به صحنه دعوت یا تبلیغ برای یک کاندیدای انقلابی وارد می‌شود. جایی هم دید که مثلاً همین کاندیدا ضعف دارد، نمی‌ایستد بلافاصله تذکر می‌دهد، موثر هم نشد عقب می‌کشد. اگر هم کسی در جناح دیگر یافت که پای‌بند اصول است، او را به صرف تفاوت نگاه سیاسی حذف نمی‌کند، اما بازی هم نمی‌خورد که به واسطه چند ویژگی مثبت جزئی در پازل دیگران بیفتد. حتی خطاب به کاندیدایی که اصلح می‌داند نهیب می‌زند که «طریفیت یافتن انتخابات مسلخی برای جمهوریت» است. در اوج این که برخلاف امر رهبری مسئله اصلی کشور جریان انحرافی می‌شود از حمله به این رویکرد ابائی ندارد مثلاً در مخالفت با دولت دهم بایّ نحوٍ کان می‌نویسد: «اینکه کسی از دولت مستقر به هر دلیلی خوشش نمی‌آید دلیل نمی‌شود که هرجا هر اتفاق ناخوشایندی افتاد ربطش بدهد به دولت و جریان کذایی‌اش». نگاهش به فعالیت سیاسی بالا بردن قدرت تمیز و خودداری از هاضمه‌ی سیاسی فست‌فودی انقلابی‌ها است: «آرمان‌خواهی حداقلی، یعنی در عینِ اعتقاد به اصلِ آرمان‌خواهی، حرکت در این مسیر را بی‌دردسر و بدون درگیری طلب کردن. عدالت‌طلبی حداقلی یعنی باور به اصالت عدالت، و در همان حال تبصره زدن به آن و مقدمه قائل شدن برای تحقق عدالت. استکبارستیزی حداقلی یعنی اعتقاد به پلید بودن استکبار و لزوم مبارزه با آن، ولی پیش نهادن قواعد دیپلماتیک و قید و بند زدن به تصمیمات، به گونه‌ای که استکبار همواره از موضع بالا و در مقام طلب‌کار با شما حرف بزند. مخلص کلام این است: بچه‌های انقلاب که به گزینه‌ای رسیده‌اند و دارند از او دفاع می‌کنند، ضمن توجه به اینکه به هر حال دارند به نفع جمهوری اسلامی کار می‌کنند، در همان حال باید قدرت تمیز و تحلیل خود را در این عرصه‌ها ارتقاء بخشند. هاضمه‌ی سیاسی نیروهای انقلاب نباید فست فودی باشد که چون حوصله‌ی تحلیل و تعمق ندارند به گزینه‌های کم‌هزینه و بی‌دردسر بسنده کنند».
[[پرونده:مربا (1).jpg|قاب|چپ]]
== نگاه فرهنگی حتی به استکبارستیزی ==
== نگاه فرهنگی حتی به استکبارستیزی ==
او حتی به مسائل سیاسی و آرمان‌های کلانی نظیر استقلال نگاه فرهنگی می‌کند. یعنی هم در منظومه نگاه او این موارد هست، هم ورودش به آن‌ها از منظر فرهنگی و هنری سامان یافته است.  کارگاه گرافیک تروریسم دولتی آمریکا، کارگاه گرافیک و طراحی به مناسبت 7 تیر ، کارگاه فکری،آموزشی هراس در لانه‌ی شیطان، جشنواره نماهنگ تسخیر، فراخوان نماهنگ های انقلاب اسلامی، سرود تندیس آزادی، سرود روز مرگ اهریمن 29 بهمن، دوره‌های کارگاهی فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی، کارگاه گرافیک با موضوع دفاع مقدس، کارگاه هنر، اندیشه، رسانه در منظر شهیدآوینی (متن و صوت)، شب شعر ققنوس به مناسبت هفته دفاع مقدس، فراخوان پوستر به مناسبت سالروز حماسه مردمی 9دی، نمایشگاه امتداد یک انقلاب، فراخوان پوستر فجر انقلاب، مجموعه‌ی صوتی تاج آلانلار، سرود بت بزرگ فریادی دیگر بر سر شیطان بزرگ و سرود شب حادثه به مناسبت سالروز حماسه نه دی  نمونه‌ای از حرکت‌های او در این چارچوب است. حتی از اقدامات دشمن رصد دقیق می‌کند و تلاش می‌کند به آن‌ها پاسخ بگوید. مثلاً در پاسخ به مستند بی بی سی «تفنگ گل، گندم» بر علیه سرودهای انقلاب و مشخصاً آمریکا، آمریکا ننگ به نیرنگ تو مستند ایجابی می‌سازد.
او حتی به مسائل سیاسی و آرمان‌های کلانی نظیر استقلال نگاه فرهنگی می‌کند. یعنی هم در منظومه نگاه او این موارد هست، هم ورودش به آن‌ها از منظر فرهنگی و هنری سامان یافته است.  کارگاه گرافیک تروریسم دولتی آمریکا، کارگاه گرافیک و طراحی به مناسبت 7 تیر ، کارگاه فکری،آموزشی هراس در لانه‌ی شیطان، جشنواره نماهنگ تسخیر، فراخوان نماهنگ های انقلاب اسلامی، سرود تندیس آزادی، سرود روز مرگ اهریمن 29 بهمن، دوره‌های کارگاهی فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی، کارگاه گرافیک با موضوع دفاع مقدس، کارگاه هنر، اندیشه، رسانه در منظر شهیدآوینی (متن و صوت)، شب شعر ققنوس به مناسبت هفته دفاع مقدس، فراخوان پوستر به مناسبت سالروز حماسه مردمی 9دی، نمایشگاه امتداد یک انقلاب، فراخوان پوستر فجر انقلاب، مجموعه‌ی صوتی تاج آلانلار، سرود بت بزرگ فریادی دیگر بر سر شیطان بزرگ و سرود شب حادثه به مناسبت سالروز حماسه نه دی  نمونه‌ای از حرکت‌های او در این چارچوب است. حتی از اقدامات دشمن رصد دقیق می‌کند و تلاش می‌کند به آن‌ها پاسخ بگوید. مثلاً در پاسخ به مستند بی بی سی «تفنگ گل، گندم» بر علیه سرودهای انقلاب و مشخصاً آمریکا، آمریکا ننگ به نیرنگ تو مستند ایجابی می‌سازد.
== قلم قوی، ساده و تأثیرگذار ==
== قلم قوی، ساده و تأثیرگذار ==
رشیدی تبحّر خاصّی در کشف زاویه‌های دید متفاوت ازیک رخداد به ظاهر طبیعی و یا نقل مکرر یک مسئله بابیانی متفاوت رادارد،  طوری خواننده احساس می کند حرف تازه‌ای شنیده است. تحلیل او سطحی نیست، عمیق است اما بیانی ساده و همه‌فهم دارد. به ریشه‌یابی و به‌ویژه تحلیل اجتماعی می‌پردازد، اما تورم کلمات علمی در کلام او یافت نمی‌شود. نه تنها با مخاطبین ارتباط خوبی برقرار می‌کند، که حتی در معیارهای رایج ژورنالیسم هم سرآمد است به صورت نمونه مقام دوم سرمقاله در رسانه های محلی را کسب کرده است.
رشیدی تبحّر خاصّی در کشف زاویه‌های دید متفاوت ازیک رخداد به ظاهر طبیعی و یا نقل مکرر یک مسئله بابیانی متفاوت رادارد،  طوری خواننده احساس می کند حرف تازه‌ای شنیده است. تحلیل او سطحی نیست، عمیق است اما بیانی ساده و همه‌فهم دارد. به ریشه‌یابی و به‌ویژه تحلیل اجتماعی می‌پردازد، اما تورم کلمات علمی در کلام او یافت نمی‌شود. نه تنها با مخاطبین ارتباط خوبی برقرار می‌کند، که حتی در معیارهای رایج ژورنالیسم هم سرآمد است به صورت نمونه مقام دوم سرمقاله در رسانه های محلی را کسب کرده است.
[[پرونده:مربا (2).jpg|قاب|چپ]]
== ابتکارات و تیترهای خلاقانه و جذاب و کار حرفه‌ای رسانه ==
== ابتکارات و تیترهای خلاقانه و جذاب و کار حرفه‌ای رسانه ==
در ادبیات او ابتکارات و تیترهای خلاقانه و جذاب که هم ساده است، هم محتوا دارد به چشم می‌خورد. تیترهایی نظیر: »آقای استاندار،التماس دعا!، آقای نماینده! تو تاجر نیستی« جامعه شناس است ولی اثری از عبارات فلمبه سلمبه در بجث‌هایش نیست. او هم درد مردم دارد هم به زبان مردم سخن می‌گوید. مثلاً نوع نگاه به توسعه را با ادبیاتی مردمی به نقد می‌کشد: »تصویری که از شهر توسعه‌یافته در ذهن شهریاران مانقش بسته،ترکیبی است از تعدادی خیابان عریض و طویل_که اتوبان می‌نامندش_ با هزاران دستگاه خودروی رنگارنگ،به همراه تعدادی ساختمان سربه فلک کشیده‌ی شیک و پیک. درست همانند کودکانی که تصورشان از دنیا، اتاقی است بایکدستگاه رایانه ومقداری چیپس»! تلاش می‌کند تا ابعاد اجتماعی را آن‌هم با دغدغه دینی و با جهت‌گیری مستضعفین و آرمان‌های انقلاب اسلامی مورد واکاوی قرار دهد. رشیدی انقلابی‌ای است که اقتضائات حرفه‌ای روزنامه‌نگاری را نیز از نظر دور نگه نمی‌دارد. هم‌چنین او واژه‌سازی قابل درک می‌کند مثلاًنوکربلایی‌ها و پرده‌برداری از کربلایِ مدرنِ مرتجع و بتون زدگی مدیران فرهنگی: «مدیرفرهنگی‌ای که از به‌روزترین دیدگاه‌های فرهنگیِ رایج در جامعه بی‌اطلاع است،قهراً بهدام روزمرگی افتاده و با ذهنیت محصور و محدود خودبه فرهنگ خواهدنگریست. این غفلت را شاید بتوان ناشی از بتون‌زدگی مدیران دانست. وبتون‌زدگی را می‌شود در رفتار مدیران فرهنگی دید. تاحرف از کارِفرهنگی بهمیان می‌آید، بلافاصله ازساختمان و مجتمع و… سخن می‌گویند»! یا در دفاع از مزار شهدا از دکورسازها و خودمهندس‌پندارها و هندسه  انقلاب اسلامی سخن می‌گوید: «سیطره‌ی خودمهندس‌پندارهای دکورساز بر فرهنگ، بلایی است که خسرانِ ناشی از آن تا سال‌ها جبران نخواهد شد….مهندسی فرهنگی، یعنی فهم هندسه‌ی انقلاب اسلامی و سامان دادن به فرهنگ بر اساس این هندسه‌. خودمهندس‌پندارها، ابتدا باید آزمون بدهند تا معلوم شود که چقدر با هندسه‌ی انقلاب آشنایند».
در ادبیات او ابتکارات و تیترهای خلاقانه و جذاب که هم ساده است، هم محتوا دارد به چشم می‌خورد. تیترهایی نظیر: »آقای استاندار،التماس دعا!، آقای نماینده! تو تاجر نیستی« جامعه شناس است ولی اثری از عبارات فلمبه سلمبه در بجث‌هایش نیست. او هم درد مردم دارد هم به زبان مردم سخن می‌گوید. مثلاً نوع نگاه به توسعه را با ادبیاتی مردمی به نقد می‌کشد: »تصویری که از شهر توسعه‌یافته در ذهن شهریاران مانقش بسته،ترکیبی است از تعدادی خیابان عریض و طویل_که اتوبان می‌نامندش_ با هزاران دستگاه خودروی رنگارنگ،به همراه تعدادی ساختمان سربه فلک کشیده‌ی شیک و پیک. درست همانند کودکانی که تصورشان از دنیا، اتاقی است بایکدستگاه رایانه ومقداری چیپس»! تلاش می‌کند تا ابعاد اجتماعی را آن‌هم با دغدغه دینی و با جهت‌گیری مستضعفین و آرمان‌های انقلاب اسلامی مورد واکاوی قرار دهد. رشیدی انقلابی‌ای است که اقتضائات حرفه‌ای روزنامه‌نگاری را نیز از نظر دور نگه نمی‌دارد. هم‌چنین او واژه‌سازی قابل درک می‌کند مثلاًنوکربلایی‌ها و پرده‌برداری از کربلایِ مدرنِ مرتجع و بتون زدگی مدیران فرهنگی: «مدیرفرهنگی‌ای که از به‌روزترین دیدگاه‌های فرهنگیِ رایج در جامعه بی‌اطلاع است،قهراً بهدام روزمرگی افتاده و با ذهنیت محصور و محدود خودبه فرهنگ خواهدنگریست. این غفلت را شاید بتوان ناشی از بتون‌زدگی مدیران دانست. وبتون‌زدگی را می‌شود در رفتار مدیران فرهنگی دید. تاحرف از کارِفرهنگی بهمیان می‌آید، بلافاصله ازساختمان و مجتمع و… سخن می‌گویند»! یا در دفاع از مزار شهدا از دکورسازها و خودمهندس‌پندارها و هندسه  انقلاب اسلامی سخن می‌گوید: «سیطره‌ی خودمهندس‌پندارهای دکورساز بر فرهنگ، بلایی است که خسرانِ ناشی از آن تا سال‌ها جبران نخواهد شد….مهندسی فرهنگی، یعنی فهم هندسه‌ی انقلاب اسلامی و سامان دادن به فرهنگ بر اساس این هندسه‌. خودمهندس‌پندارها، ابتدا باید آزمون بدهند تا معلوم شود که چقدر با هندسه‌ی انقلاب آشنایند».
== اهمیت دادن به تربیت نیرو به‌ویژه در حوزه رسانه ==
== اهمیت دادن به تربیت نیرو به‌ویژه در حوزه رسانه ==
او فقط خود یک ژورنالیست خوب نیست به دنبال تربیت نیرو نیز هست. تشویق دیگران به نوشتن، و برگزاری کلاس‌های مختلف بخشی از این رویکرد است. رشد دادن نیرو برای او مهم است ترغیبفعالین انقلابیبهکتاب‌خوانی از نکاتی است که اطرافیان او می‌گویند. کلاس‌های آموزش تصويربرداري نمونه‌ای از این دغدغه است. این اهمیت دادن به تربیت همواره در کنار کارها حتی او را به کارهای عمیق تربیتی در مدرسه از تدریس تا معاونت مدرسه کشانده است. به تولید محصولاتی نظیر جزوه وبلاگ نویسی به قصد قربت برای همین قضیه نیز همت می‌گمارد.
او فقط خود یک ژورنالیست خوب نیست به دنبال تربیت نیرو نیز هست. تشویق دیگران به نوشتن، و برگزاری کلاس‌های مختلف بخشی از این رویکرد است. رشد دادن نیرو برای او مهم است ترغیب فعالین انقلابی به کتاب‌خوانی از نکاتی است که اطرافیان او می‌گویند. کلاس‌های آموزش تصويربرداري نمونه‌ای از این دغدغه است. این اهمیت دادن به تربیت همواره در کنار کارها حتی او را به کارهای عمیق تربیتی در مدرسه از تدریس تا معاونت مدرسه کشانده است. به تولید محصولاتی نظیر جزوه وبلاگ نویسی به قصد قربت برای همین قضیه نیز همت می‌گمارد.
[[پرونده:زیرک.jpg|قاب|چپ]]


{| class="wikitable"
|+ برخی از کتاب های منتشر شده در حوزه تاریخ شفاهی
|-
! خاطرات اسفندیار قره باغی!! متولد بهمن
|-
| خاطرات استاد شاهنگیان || برخیزید
|-
| خاطرات مربیان پرورشی دهه 60 تبریز || مربای گل محمدی
|-
| خاطرات جلیل اسدی طائفی || آپاراتچی
|-
| ده اصل اساسی برای کار فرهنگی || به اضافه مردم
|-
| خاطرات و اشعار مرحوم میرزا علی زیرک || همسایه انقلاب
|}
[[رده: فعال فرهنگی]]
[[رده: فعال فرهنگی]]
[[رده: نویسنده]]
[[رده: نویسنده]]
[[رده: عدالتخواه]]
[[رده: عدالتخواه]]
[[رده: جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی]]
[[رده: جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی]]
۱۰۳

ویرایش