تفاوت میان نسخه‌های «ابوفلاح»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''ابوفلاح''' زمان انقلاب در '''عراق''' دانشجو بود. بعد از شنیدن صدای انقلاب در ای...» ایجاد کرد)
 
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''ابوفلاح''' زمان انقلاب در '''عراق''' دانشجو بود. بعد از شنیدن صدای انقلاب در ایران و سخنان امام خمینی به نوعی شیفته و طرفدار انقلاب و امام شد. بعد از شروع جنگ و طرح صدام مبنی بر نسل کشی کردها و همینطور اخراج ترکمن ها ابوفلاح ابتدا به مریوان و بعد به واسطه ترک بودن به [[لشگر عاشورا]] منتقل شد و در قسمت شنود لشگر مشغول فعالیت شد. تحصیلات حوزوی داشته و در قم و تبریز زیر نظر علمایی جون آقای بنابی مشغول یادگرفتن تحصیلات حوزوی شد و علاوه بر خدمت در قسمت اطلاعات عملیات به عنوان یک طلبه به رزمندگان هم مسائل مذهبی رو تدریس می کرد و منبر می رفت.بعد از سقوط رژیم بعث و صدام دوباره و اینبار همراه خانواده و فرزندان به عراق برگشته و به شغل کشاورزی و همینطور به نوعی سازماندهی و انسجام نیروهای انقلابی(سپاه بدر) پرداختند و اینبار صف مبارزه با القاعده و ارهابیون(نیروهای افراطی) بود و دو برادرش هم در این راه به شهادت رسیدند.بعد از حمله داعش و اشغال شهر بشیر و تشکیل حشدالشعبی او هم علاوه بر سازماندهی و ساماندهی نیروهای مقاومت به سبب تجربه  ای که داشت. خود هم در صف مبارزه با داعش پرداخت و تنها پسرش در اولین حمله علیه داعش به شهادت رسید.
'''ابوفلاح''' زمان انقلاب در '''عراق''' دانشجو بود. بعد از شنیدن صدای انقلاب در ایران و سخنان امام خمینی به نوعی شیفته و طرفدار انقلاب و امام شد. بعد از شروع جنگ و طرح صدام مبنی بر '''نسل کشی کردها''' و همینطور '''اخراج ترکمن‌ها''' ابوفلاح ابتدا به مریوان و بعد به واسطه ترک بودن به [[لشگر عاشورا]] منتقل شد و در قسمت شنود لشگر مشغول فعالیت شد. '''تحصیلات حوزوی''' داشته و در قم و تبریز زیر نظر علمایی جون '''آقای بنابی''' مشغول یادگرفتن تحصیلات حوزوی شد و علاوه بر خدمت در قسمت اطلاعات عملیات به عنوان یک طلبه به رزمندگان هم مسائل مذهبی رو تدریس می کرد و منبر می رفت.بعد از سقوط رژیم بعث و صدام دوباره و اینبار همراه خانواده و فرزندان به عراق برگشته و به شغل کشاورزی و همینطور به نوعی سازماندهی و انسجام نیروهای انقلابی([[سپاه بدر]]) پرداختند و اینبار صف مبارزه با القاعده و ارهابیون(نیروهای افراطی) بود و دو برادرش هم در این راه به شهادت رسیدند.بعد از حمله '''داعش''' و اشغال شهر بشیر و تشکیل [[حشدالشعبی]] او هم علاوه بر سازماندهی و ساماندهی نیروهای مقاومت به سبب تجربهای که داشت. خود هم در صف مبارزه با داعش پرداخت و تنها پسرش در اولین حمله علیه داعش به شهادت رسید.
[[رده:انقلاب اسلامی]]
[[رده:امام خمینی]]
[[رده:عراق]]
[[رده:قم]]
[[رده:تبریز]]
[[رده:سپاه بدر]]
[[رده:القاعده]]
[[رده:ترکمن ها]]
[[رده:داعش]]
[[رده:نهضت جهانی مستضعفین]]
[[رده:عناصر]]
[[رده:وقایع]]
[[رده:مراکز]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۰

ابوفلاح زمان انقلاب در عراق دانشجو بود. بعد از شنیدن صدای انقلاب در ایران و سخنان امام خمینی به نوعی شیفته و طرفدار انقلاب و امام شد. بعد از شروع جنگ و طرح صدام مبنی بر نسل کشی کردها و همینطور اخراج ترکمن‌ها ابوفلاح ابتدا به مریوان و بعد به واسطه ترک بودن به لشگر عاشورا منتقل شد و در قسمت شنود لشگر مشغول فعالیت شد. تحصیلات حوزوی داشته و در قم و تبریز زیر نظر علمایی جون آقای بنابی مشغول یادگرفتن تحصیلات حوزوی شد و علاوه بر خدمت در قسمت اطلاعات عملیات به عنوان یک طلبه به رزمندگان هم مسائل مذهبی رو تدریس می کرد و منبر می رفت.بعد از سقوط رژیم بعث و صدام دوباره و اینبار همراه خانواده و فرزندان به عراق برگشته و به شغل کشاورزی و همینطور به نوعی سازماندهی و انسجام نیروهای انقلابی(سپاه بدر) پرداختند و اینبار صف مبارزه با القاعده و ارهابیون(نیروهای افراطی) بود و دو برادرش هم در این راه به شهادت رسیدند.بعد از حمله داعش و اشغال شهر بشیر و تشکیل حشدالشعبی او هم علاوه بر سازماندهی و ساماندهی نیروهای مقاومت به سبب تجربهای که داشت. خود هم در صف مبارزه با داعش پرداخت و تنها پسرش در اولین حمله علیه داعش به شهادت رسید.