اکیپ سحاب ماهان

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۲۳ توسط Root (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «دهم یا یازدهم فروردین 1394 بود که همراه دوتا دیگه از بچه های تیم سحاب ساعت هشت صبح برای گشت زدن از جلوی اداره هلال احمر ماهان حرکت کردیم. هوا زیاد بد نبود ولی هواشناسی اعلام کرده بود هوا طوفانی میشه. مصطفی یه نگاهی به آسمون انداخت و گفت:'''طبق معمو...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

دهم یا یازدهم فروردین 1394 بود که همراه دوتا دیگه از بچه های تیم سحاب ساعت هشت صبح برای گشت زدن از جلوی اداره هلال احمر ماهان حرکت کردیم. هوا زیاد بد نبود ولی هواشناسی اعلام کرده بود هوا طوفانی میشه. مصطفی یه نگاهی به آسمون انداخت و گفت:طبق معمول هواشناسی یه چیزی گفته! راه افتادیم. اول به سمت آستانه شاه نعمت الله ولی بعد از اون به پارک شهدا و باغ شاهزاده. اتفاق خاصی نیفتاد فقط چند تا ماشین راهنمایی کردیم. دفعه دوم بود که میرفتیم باغ شاهزاده. ساعت تقریبا یازده بود. بهمون خبر دادن که یه پسر بچه با پیراهن لی و شلوار قهوه ای گم شده. از ورودی باغ شاهزاده که رد شدیم حمید روی شونه مصطفی زد وگفت: هواشناسی یه چیزی پرونده! وبا انگشت آسمون رو نشون داد. یه ابر سیاه یزرگ داشت نزدیک میشد. باد هم همون موقع شروع به وزیدن کرد. گفتم بچه ها بیاین زودتر بچه رو پیدا کنیم بعد بریم کمک بقیه. شروع کردیم به گشتن. از پله های باغ بالا رفتیم . یکیمون از سمت چپ و دوتامون از سمت راست. [۱]

  1. محمد امین نادر نژاد