سنگی که هر سال رشد می کند

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۴۷ توسط Root (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی ««هورامان تخت»، که ظاهرا یک اشتباه موجب شد نامش به «اورامان» تغییر کند، یکی از مقاصدی بود که برای بازدید انتخاب کردیم. «هورامان» را به خانه های سنگی و پلکانی اش با پنجره های آبی و سبز می شناسیم، اما کارکرد سنگ در هورامان بسیار پُررنگ است و تنها...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

«هورامان تخت»، که ظاهرا یک اشتباه موجب شد نامش به «اورامان» تغییر کند، یکی از مقاصدی بود که برای بازدید انتخاب کردیم. «هورامان» را به خانه های سنگی و پلکانی اش با پنجره های آبی و سبز می شناسیم، اما کارکرد سنگ در هورامان بسیار پُررنگ است و تنها به خانه ها و بافت منطقه محدود نمی شود. نزدیک «مزار پیرشالیار» غار کوچکی قرار داشت، دو دختر بیرون غار نشسته بودند و با تکه های کوچ سنگ فال می گرفتند. آن ها که خود را «پروا» و «روژه» معرفی می کنند به زبان هورامی شهری را می خوانند و نیت می کنند. روژه سنگ ها را دونیم می کند و می شمارد. می گوید اگر سنگ ها جفت بود آرزو برآورده می شود و اگر فرد بود نه. پروا می گوید داخل غار هم می توانی فال بگیری. با او داخل غار می روم. سنگ کوچکی را از زمین برمی دارد و به دهانه غار می چسباند؛ می گوید اگر دستت را برداشتی و سنگ نیفتاد آرزویت برآورده می شود. [۱]

  1. آقای گلستانی