مادر شهیدی که دوری جوانش را تاب نیاورد...

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۱ توسط Root (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''شهید عبدالمجید باق‌نسب''' از شهدای شهر امیرکلای مازندران است . این شهید یک ارتباط عجیبی با مادرش داشت و مادرش می گفت '''اگر مجیدم چیزیش بشود من میمیرم''' .به طوری که وقتی ایشان شهید می شود مادرش وقتی پیکر پسرش رو میاورند در خانه اجازه نمیدهد...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

شهید عبدالمجید باق‌نسب از شهدای شهر امیرکلای مازندران است . این شهید یک ارتباط عجیبی با مادرش داشت و مادرش می گفت اگر مجیدم چیزیش بشود من میمیرم .به طوری که وقتی ایشان شهید می شود مادرش وقتی پیکر پسرش رو میاورند در خانه اجازه نمیدهد پیکر بیرون برود و میگوید من امشب حتما باید پیش مجیدم بخوابم . و پیکر را نگه میدارد در خانه و کنار پسرش میخوابد و و یک ساعت بعد، می ایند و پیکر را اهسته میبرند. تا اینکه صبح آمدند مادر را بیدار کنند متوجه شدند که مادر شهید فوت کرده است.