جهادسازندگی الگویی برای سایر کشورها
من یک مدتی بین سالهای ۷۹ و ۸۰ مسئول جهاد سازندگی کشور پاکستان شدم. وقتی که به آنجا رفتم، به شخصی به نام آقاخان محلاتی برخورد کردم. او کسی است که اکنون در فرانسه زندگی میکند و اصلیتش از محلات خودمان است. او امام چهلونهم شیعه هفتامامی است. آنها حدود یک سال یا یک سالونیم بعد از تشکیل جهاد سازندگی، یک نفر از کسانی که از اهالی اهل سنت خراسان و عضو جهاد سازندگی بود را به پاکستان بردند و آنجا دقیقاً کار جهاد سازندگی را راهاندازی کردند به نام انستیتوی آقاخان محلاتی. وقتی رفتیم پاکستان، دیدیم همه کمیتههای جهاد سازندگی راه افتاده است. پس از چندی در جلسهای حضور داشتم که نمیدانستم قرار است آقاخان محلاتی نیز در آنجا حضور یابد. آنجا گفتند که ما تمام کارهای جهاد سازندگی را راه انداختهایم؛ یعنی دقیقاً کار «جهاد سازندگی» را راه انداخته بودند& اما یک کار را نتوانسته بودند راه بیاندازند. آن کار چه بود؟ «وام دادن». گفتند ما مثل شما به مردم وام میدهیم اما مردم پول را برنمیگردانند. شما چکار میکنید که پولتان را برمیگردانند؟ به آنها گفتم ما مؤمن هستیم و آدم مؤمن دروغ نمیگوید و وقتی پول میگیرد، برمیگرداند. جوابش را اینگونه دادم که یعنی تنها ضمانت، «ایمان» است و شما اگر مشکل دارید در ضعف ایمان است. این گذشت و به دلیل اینکه دولت وقت نمیخواست این نوع فعالیت ادامه یابد، آن را جمع کرد. من نیز به ایران برگشتم. یک روز ما را دعوت کردند که یک آقایی از فرانسه آمده و الگوهای خوبی برای معرفی دارد. ما هم رفتیم و بسیاری از جهادیها هم در جلسه حضور داشتند. آن فرانسوی شروع به صحبت کرد و یکی یکی الگوها را نوشت و برنامهاش را ارائه کرد. برخی هم به به و چه چه میکردند. من بلند شدم و رو به رئیس سازمان گفتم این آقایی که آوردهاید، نماینده آقاخان محلاتی است. این نکاتی که میگوید دقیقاً همانهایی است که ما به آنها گفتیم و اینها از روی الگوی ما کار کردند. وقتی صحبتهای من ترجمه شد، آن فرانسوی جا خورد و گفت بله، من نماینده آقاخان محلاتی هستم. آنجا گفتم نکنید چنین کاری را. خودمان کار کردهایم، تجربه ما را به فرانسه بردهاند و تبدیل به الگو کردند و به خودمان پس میدهند.
محمد علی دلگرم از پیشکسوتان جهاد سازندگی