سید روح الله خاتمی
معرفی
اردکان، شهری است در دل کویر یزد که در آبان ماه 1258 چشمش به قدوم نوزادی از نسل سادات منور شد. سیدمحمدرضا نام فرزندِ نو رسیدهاش را روحالله گذاشت. کودکی سیدروحالله در اردکان سپری شد و به دلیل اینکه خانوادهاش، هم از طرف مادر و هم پدر در سلک روحانیت بودند، او نیز به تحصیل علوم دینی روی آورد. در 17 سالگی دیار پدری را برای کسب مراتب بالاتر علمی ترک کرد و به حوزهی علمیهی اصفهان رفت و در مدرسهی صدر سکنی گزید. سیدروحالله پس از گذراندن دوران تحصیل در حوزهی اصفهان از آیتالله سیدمحمدباقر فشارکی اجازه اجتهاد گرفت و پس از دوازده سال سکونت در اصفهان در سال 1315 به اردکان برگشت اما نه به قصد اقامت، بلکه برای مهیا نمودن مقدمات سفر به نجف اشرف. اما تقدیر به گونهای دیگر برای او رقم خورد و به دلیل مهیا نشدن گذرنامه در اردکان ماندگار شد.
آن سالها اوج فشار و خفقان رضاخانی بود که بخش عمدهای از این فشار به سمت روحانیت و حوزههای علمیه بود. اما با شروع جنگ جهانی دوم و سرنگونی رضاشاه، دوباره امكان فعالیت مذهبی روحانیون فراهم شد. آیتالله خاتمی از فرصت پیش آمده نهایت بهره را برد و به همراه عدهای دیگر از روحانیون اردکان، یکی از مدارس قدیمی اردکان را ترمیم و آن را به حوزهی علمیه تبدیل کرد. مدرسهای که بعدها در جریان مبارزات انقلاب به پاتوق اصلی انقلابیون اردکان تبدیل شد.
مبارزات
با نزدیک شدن به ایام انقلاب فعالیتهای سیاسی آیتالله خاتمی نیز آغاز میشود. نخستین ظهور و بروز جدی او در عرصهی مبارزات انقلابی را میتوان در نامهنگاریهای انقلابیون یزد در اعتراض به اقدامات ضددینی رژیم پهلوی مشاهده کرد. یکی از معروفترین این نامهها مربوط میشد به علمای اردکان که در تسلیت فاجعهی فیضیه تنظیم شد و اسم آیتالله خاتمی نخستین اسمی بود که ذیل این نامه درج شد. هرچه میگذشت فعالیتهای او جدی و جدیتر میشد؛ گاهی در قالب سخنرانیهای ایجابی و روشنگرانه و گاهی در قالب فعالیتهای سلبی و مبارزات منفی. نمود این مبارزه را میتوان در عدم حضور ایشان در مراسم استقبال از قرآن آریامهری در اردکان مشاهده کرد. اما یکی از نقاط مهم در زندگی مبارزاتی آیتالله خاتمی ارتباط و پیوست ناگسستنی ایشان با آیتالله صدوقی در یزد و آیتالله اعرافی در میبد است. مثلث استراتژیک این سه رهبر مقدمه فعالیت هماهنگ یزد، اردکان و میبد در بزنگاههای مختلف انقلاب را فراهم میکرد. با جدی شدن جریان تبعید انقلابیون به مناطق حاشیهای و دورافتاده، بسیاری از بزرگان انقلاب به تکاپو میافتند تا نگذراند مبارزین انقلاب در غربت تبعیدگاهها از یاد بروند. یکی از تبعیدگاههای مشهور کشور نیز منطقهی انارک نائین بود که انقلابیونی مثل آیتالله پسندیده و آیتالله مکارمشیرازی به آنجا تبعید شده بودند. موقعیت جغرافیایی انارک و نزدیکی آن به اردکان آیتالله خاتمی را بر آن داشت تا از هیچ تلاشی برای حمایت مادی و معنوی از تبعیدیها دریغ نکند. او حتی علیرغم رصد سنگین دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی چند باری شخصاً به دیدار تبعیدیها میرود و به آنها روحیه میدهد. فارغ از انارک، آیتالله خاتمی به صورت پیوسته به تبعیدیهای یزد خصوصاً فضلالله صلواتی نیز سر میزد تا جایی که صلواتی در خاطراتش از آیتالله خاتمی به عنوان پشت و پناه خود در دوران تبعید و کسی که مرتب به ملاقاتش میرفته یاد میکند. البته ملاقاتهای آیتالله خاتمی از تبعیدیها به همینجا ختم نمیشد و پای او به ایرانشهر نیز باز میشود. آیتالله خامنهای در خاطرهای از سفر آیتالله خاتمی به ایرانشهر اینگونه میگوید: «زمانی که در ایرانشهر تبعید بودم در اوج تنهایی و اندوه در شهر غریب، روزی حضرت آیتالله خاتمی با آن کهولت سن، با اتوبوس به دیدنم آمد و یک روز، صبح تا غروب، در کنار هم بودیم و ایشان بعد از سرکشی و رسیدگی مادی و معنوی به تبعیدیان، عازم یزد شدند.» فعالیت آیتالله خاتمی با شهادت حاجآقا مصطفی خمینی فرزند ارشد امام به اوج خود رسید. با رسیدن خبر شهادت آقا مصطفی به قم پس از 15سال نام امام خمینی از بلندگوهای مساجد پخش شد و مجلس جشن تولد امام رضا(ع) در مسجد جعفرزاده به مجلس ختم حاجآقا مصطفی تبدیل گردید. پس از آن، سه مجلس ختم دیگر با حضور پرشور مردم و آیتالله خاتمی برگزار میشود؛ در اولین مجلس نیز آیتالله صدوقی به همراه عدهای از روحانیون یزد و میبد شرکت میکند. پس از قیام مردم قم، روحانیون اردکان به رهبری آیتالله خاتمی در اعتراضی عمومی نماز جماعت مساجد را تعطیل میکنند و در چهلم شهدای قم یکی از نخستین اعتصابات عمومی در اردکان شکل میگیرد. این رویکرد مبارزاتی آیتالله خاتمی تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه پیدا میکند. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی حضرت امام به نمایندگی ایشان و امامت جمعه اردکان منصوب میگردد و پس از شهادت آیتالله صدوقی در سال ۱۳۶۱، نیز سمت نمایندگی امام در استان و امامت جمعه یزد را بر عهده میگیرد. او در دوران جنگ علیرغم کهولت سن نه تنها در عرصه پشتیبانی جنگ به صورت جدی ایفای نقش میکند بلکه بارها برای روحیه دادن به رزمندگان اسلام عازم جبهههای جنگ میشود و به سنگرهای رزمندگان سر میزند. آیتالله سیدروحالله خاتمی سرانجام در ۵ آبان ۱۳۶۷ پس از سالها خدمت صادقانه به انقلاب و اسلام از این جهان رخت بر میبندد و مردم اردکان را در ماتم هجران رهبری مجاهد فرو میبرد. امام در پیام تسلیت خود به مناسبت درگذشت آیتالله خاتمی او را برادر عزیز خود میخواند و با اشاره به روحیه مبارزاتی ایشان چنین مینویسد: «اسلام و ایران یکی از پرفروغترین چهرههای تقوی و خلوص و ایمان خود را از دست داد. برادر عزیزم، خاتمی زنده دل، چهره تابناک مبارزات خستگیناپذیر روحانیت روشن ضمیر در دهههای اخیر این مرز و بوم بود. او روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار و از خوبان امینی بود که اگر نتوان گفت بینظیر مسلما کمنظیر بود.»
منبع
آرشیو دفتر تاریخ شفاهی یزد