دختری که برای کار فرهنگی اسمش را عوض کرد

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۱ توسط ابوالفضل بکرای (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «==قرار گذاشت همه اسم شان را عوض کنند == بندانگشتی|زینب کمایی '...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

قرار گذاشت همه اسم شان را عوض کنند

زینب کمایی

شهیده زینب کمایی همراه با خانواده جزوه جنگ زده‌های آبادان هستند وقتی که آبادان جنگ می‌شود این‌ها حرکت می‌کنند و به سمت رامهرمز می‌آیند و بعد هم به سمت شاهین شهر اصفهان در شاهین شهر زندگی می‌کنند شروع می‌کنند به زندگی کردن دو خواهر و یک برادر دائماً در آبادان در خط مقدم جبهه حضور دارند خواهر دیگر او هم در رفت و آمد است خودش، مادربزرگش و مادرش در شاهین شهر مستقر و زندگی می‌کنند همیشه دغدغه فکری او این بوده که من هم می‌خواهم بروم مثل خواهرهای بزرگ‌تر خودم جهاد کنم این دغدغه را در شهر خودش زنده می‌کند داخل شهر خودش شروع می‌کند به فعالیت فرهنگی کردن رفیق‌های خود را دور همدیگر جمع می‌کند اسم او میترا بوده زینب کمایی اسم او میترا بوده این اسم را پدرش برای او انتخاب کرده بود رفیق‌ها را دور خودش جمع می‌کند شاهین شهر قبل از انقلاب یکی از شهرهای معروف سمت اصفهان است که زیاد فضا فضای انقلابی نداشته خانم‌ها و دخترهای هم سن و سال خودش را که زیاد فضای مذهبی و انقلابی نداشتند را جذب می‌کند شروع می‌کند برای این‌ها کار فرهنگی کردن این‌ها را جمع می‌کند قرار می‌گذارد که همه اسم‌های خود را عوض بکنیم خودش اسمش را زینب می‌گذارد.

وقتی امام جمعه هم با او جلسه برگزار میکرد

گروه تئاتر زینب راه می‌اندازد گروه سرود زینب در مدرسه راه می‌اندازد این دختر چهارده ساله این قدر در شهر فعالیت فرهنگی می‌کند در شهر شاهین شهر که امام جمعه آن شهر هفته‌ای یک جلسه به صورت مستمر با این دختر در رابطه با فعالیت‌های فرهنگی او دارد یک دختر چهارده ساله. شب اول فروردین سال شصت و یا شصت و یک اشتباه از من است بعد از نماز مغرب و عشاء از مسجد دزدیده می‌شود با چادرش سه گره دور گردنش می‌زند گروهک منافقین او را ترور می‌کنند شهیده زینب کمایی کتابی به نام راز درخت کاج در رابطه با این دختر کار شده یک دختر چهارده ساله این قدر فعالیت که خانواده او شدیداً از فعالیت‌های این آدم تعریف می‌کنند دختری که گوشه همه کتاب‌های خود می‌نویسد او می‌بیند در یکی از کتاب‌های خود می‌نویسد خانه خود را ساختم این‌جا دیگر جای من نیست باید بروم شهیده زینب کمایی گروهک منافقین به عنوان یک فعال فرهنگی او را شناسایی می‌کند و ترور می‌کند این قدر فعالیت یک دختر چهارده ساله در شهر شاهین شهر زهر دارد به خاطر این که یک دختر فعال است.

منابع

تاریخ شفاهی دفتر جبهه فرهنگی مطالعات انقلاب اسلامی.

زینبی که منافقین با چادر خفه‌اش کردند.. باشگاه خبرنگاران جوان.

من میترا نیستم. (مستند)..