کابینت سازی که نویسنده شد

از قصه‌ی ما
موسی کیخا

جوانی زابلی از ترس ساواک فرار می‌کند و به کاشان می‌آید. در کاشان غریب است و نمی‌تواند وارد جمع بچه‌های انقلابی شود. اما نمی‌خواهد از مسیر انقلاب عقب بماند. او که از بچه گی علاقمند نوشتن بوده تصمیم می‌گیرد فعالیت انقلابی مردم را ثبت کند. کابینت سازیش را میفروشد و دست به قلم می‌شود. فارسی از بچه های انقلابی شهر به خاطر قیافه عجیب کیخا و یادداشت برداریش در تظاهرات ها به او شک می‌کند که ساواکی باشد. نباید اجازه می‌دادند او راحت در جمع ها بیاید و بنویسد.

معرفی

موسی کیخا (متولد ۱۳۲۸ش) نویسنده و روزنامه‌نگار، پیش از انقلاب گزارش‌گر مبارزات انقلابی مردم منطقه کاشان و آران و بیدگل بر علیه رژیم ستم‌شاهی بوده و روزنوشت‌های خود از اتفاقات سال‌های پایانی عمر رژیم سابق را در این کتاب به رشته تحریر درآورده است.

آخرین گزار‌ش‌ها از این اتفاقات که نماد سقوط رژیم سابق است، سقوط مجسمه‌های شاه سابق ایران در میادین شهر‌ها بود که این مجسمه در کاشان در میدان ۱۵ خرداد فعلی وجود داشت و در روز‌های آخر عمر رژیم سابق و منتهی به انقلاب توسط مردم سقوط کرد.

«موسی کیخا»: پایان مجسمه خاطرات و دست نوشته‌های شخصی من در بحبوحه مبارزات مجاهدت‌های مردم کاشان برای پیروزی انقلاب اسلامی از نیمه دوم سال ۵۶ تا ۲۳ بهمن ماه سال ۵۷ است. از وقتی حرکت‌های انقلابی در ایران آغاز شد شغل کابینت سازی را رها کرده و به ثبت وقایع مبارزات مردمی در کاشان مانند مسیر‌های راهپیمایی، شعارها، زمان و مکان تظاهرات، درگیری‌ها و حملات مامورین ساواک مشغول شدم.

کیخا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در گروه جنگ جهاد سازندگی حضور داشت و روایت‌گر حماسه‌های دلیرمردان دفاع مقدس بود.

منابع

خبرگزاری دفاع مقدس

پایگاه خبری شهرآن

کتاب پایان مجسمه