چاه خانه ی آخر

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۱ توسط فریبا کرمی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «#شهیدرضاسالاریه شهیدی که با تعدادی از هم خدمتی های خودش برای کمک به یک سرباز...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
  1. شهیدرضاسالاریه

شهیدی که با تعدادی از هم خدمتی های خودش برای کمک به یک سرباز دیگر که به علت نوشیدن آب آلوده یک زالو در گلویش گیر میکند و اون زمان زمان مناسبی برای ارتباط گیری نبوده و هرکاری میکنند که با مقر ارتباط بگیرن تا شاید دوستشان نجات یابد اما نمیشد . به همراه تعداد دیگری از همرزمان سرباز مورد نطر را کول میکنند و راهی بیابان میشوند که در انجا چوبانی را میبینند و مقداری شیر به آنها میدهد و ظاهرا بی سیم کار میکند و پیغامی رد و بدل میشم و در این حین اشرار که فکر میکنند ناجا عملیات کرده این عزیزان را محاصره میکند و همه را به شهادت میرساند. و در چاه متروکی که انجا بوده دفن میکنن و چوپان را تهدید میکند که حرفی نزند اما با پیگیری های اون پیغام آخر و همکاری شاهد عینی ردی از شهدا پیدا میکنند و به چاه میرسند که همه اون عزیزان رو بعد از قتل عامل داخل چاه ریختن و با خاک پر کرده بودن ..

   شهید بيژن سالاريه
   فرزند غلامعلي
   متولد 1354/06/03
   محل تولد : خمینی شهر
   تاریخ شهادت : 1374/03/01
   محل شهادت : زاهدان-ارتفاعات پير سواران
   مذهب : شیعه