شهید سلمان برجسته از اولین شهدای اهل تسنن مدافع حرم

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۳ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۱ توسط حسين بازيار (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|شهید سلمان برجسته در کنار پدرش شهید...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
شهید سلمان برجسته در کنار پدرش

شهید سلمان برجسته جزو اولین '''شهدای اهل‌سنت ایران''' است که به سوریه رفته و در جبهه اسلام در حلب سوریه به شهادت رسیده است. وی به همراه پدرش در جنگ سوریه علیه داعش شرکت کرد. آذر ماه 94 بود که پیکر دو شهید اهل سنت مدافع اسلام ناب محمدی(ص) در شهرستان نیکشهر استان سیستان و بلوچستان تشییع شد. این شهدا اولین نفرات از جمع رزمندگان اهل سنت بودند که در سوریه به شهادت رسیدند. سلمان برجسته یکی از شهدای گروه مقتدر نبویون بود. نبویون از رزمندگان اهل سنت تشکیل شده که برای دفاع از اسلام ناب محمدی(ص) عازم سوریه شده‌اند.

مستند پسرم سلمان

مستند پسرم سلمان به کارگردانی سعید صفار و تهیه کنندگی یاسر فریادرس در اداره فیلم و نمایش بسیج روایت مبارزه ی برادران شیعه و سنی در کنار هم در مقابل گروه های تکفیری در سوریه و عراق است. این مستند تلاش دارد زندگی یک رزمنده ی اهل سنت از تیپ نبویون که همراه با پدرش به سوریه اعزام شده است را به نمایش بگذارد.

مستند پسرم سلمان

کتاب «مدافعین آل الله» ؛ زندگی نامه شهدای اهل سنت مدافع حرم

«مدافعین آل‌ُالله» کتابی است در مورد زندگی‌نامه اولین شهدای مدافع حرم اهل سنت سیستان و بلوچستان که به قلم مرضیه نژادبندانی به نگارش در آمده است. این کتاب تلاشی است اندک در راه شناخت دو تن از این غیور مردان شهیدان عزیز عمر ملازهی و سلمان برجسته؛ که از جامعه‌ی براداران اهل سنت در دفاع از اسلام و حرم اولاد پیامبر (ص) به لقاء الله پیوسته و رستگار شدند.

در این کتاب می‌خوانیم:

تیپ «نبویون»، تیپی متشکل از رزمندگان اهل سنت ایرانی است. رزمندگان باغیرتی که برای دور کردن قدوم پلید دشمن از سرزمین شام، خالصانه و بی‌چشم داشت، دوشادوش برادران شیعه مبارزه می‌کنند.

سلمان برجسته به همراه پدرش رسول برجسته، از رزمندگان این تیپ بودند. سلمان در ۸ خرداد سال ۱۳۷۰ در شهر بنت از توابع نیک شهر استان سیستان و بلوچستان به دنیا آمد.

سلمان، شور و شوق فراوانی برای رفتن به سوریه داشت و هر روز به همراه پدر به دنبال راهی برای اعزام بود.

موقع اعزام، ممانعت زیاد از رفتن هردو نفرشان شد. مسوولین اعزام اصرار داشتند که یکی از آنها در کنار خانواده بماند؛ اما هیچ کدام قبول نکردند که بمانند و آن یکی برود.سلمان به شوخی به پدر می گفت: شما پیر شده‌ای و باید بمانی تا من بروم!


این کتاب به قلم مرضیه نژاد بندانی و به همت انتشارات مطیع در سال 1396 به چاپ رسیده است. منبع:نوید شاهد زاهدان

منابع بیشتر
مستند پسرم سلمان(لینک 1) مستند پسرم سلمان(لینک2) گفت‌وگو با رسول برجسته پدر شهید سلمان برجسته
عماریار شبکه مستند تسنیم.۲۴ آذر ۱۳۹۴