ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «هر چهارتای تان را به خدا می سپارم»

از قصه‌ی ما
۱٬۷۸۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۱۹
صفحه‌ای تازه حاوی «3 ماه قبل از شهادت عباس بود که یک روز داخل ماشین نشسته بودم و می رفتیم. یک لحظه به من احساس عجیبی دست داد و یک جورهایی از این که در خانواده ما کسی تا به حال شهید نشده است، احساس شرمندگی کردم و بلافاصله این احساس را برای عباس به زبان آوردم و گفتم: «ع...» ایجاد کرد
(صفحه‌ای تازه حاوی «3 ماه قبل از شهادت عباس بود که یک روز داخل ماشین نشسته بودم و می رفتیم. یک لحظه به من احساس عجیبی دست داد و یک جورهایی از این که در خانواده ما کسی تا به حال شهید نشده است، احساس شرمندگی کردم و بلافاصله این احساس را برای عباس به زبان آوردم و گفتم: «ع...» ایجاد کرد)
 
(بدون تفاوت)