۱٬۲۵۶
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «با آقا مهدي جلسه داشتيم. همه مان را جمع کرد توي چادر و کالک منطقه را باز کردو شروع کرد صحبت کردن. يک کم که حرف زد، صدايش قطع شد . اول نفهميديم چه شده، ولي دقت که کرديم ، ديديم از زور خستگي خوابش برده . چند دقيقه همان طور ساکت نشستيم تا يک کم بخوابد ....» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|