ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «مسجد شهیدپرور در خیابان پاچه ور مالیده ها»

از قصه‌ی ما
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:Rtyyu.png|بندانگشتی|نمایی از داخل مسجد آقابیگ]]
[[پرونده:Rtyyu.png|بندانگشتی|نمایی از داخل مسجد آقابیگ]]
== '''معرفی''' ==
== '''معرفی''' ==
'''مسجد آقابیگ'''، مسجدی بسیار کوچک در '''خیابان شریعتمداری''' سبزوار است. این خیابان به‌دلیل وجود بوتیک‌ها و حضور جوانان، قبل از انقلاب به خیابان پاچه‌ ورمالیده‌ها معروف شده بود. مسجد آقابیگ نه مناری داشت و نه کاشی‌کاری و تزیینات آن‌ چنانی. حتی منبرش بر خلاف مساجد دیگر، منبری کوچک و فلزی با دو سه پله بود. صحنش چهل‌پنجاه متر طول داشت و با تراسی کوچک و دیواری شیشه‌ای از شبستان جدا می‌افتاد. این مسجد به‌دلیل واقع‌ شدن در مرکز شهر و نزدیک‌ بودن به مسجد جامع، از جملة مراکزی بود که سخنرانی‌های داغ مذهبی در آن برپا می‌شد. امام‌ جماعت مسجد آقابیگ، '''آیت‌الله حسین شهرستانی''' بود.
'''مسجد آقابیگ'''، مسجدی بسیار کوچک در '''خیابان شریعتمداری''' سبزوار است. این خیابان به‌دلیل وجود بوتیک‌ها و حضور جوانان، قبل از انقلاب به خیابان پاچه‌ ورمالیده‌ها معروف شده بود. مسجد آقابیگ نه مناری داشت و نه کاشی‌کاری و تزیینات آن‌ چنانی. حتی منبرش بر خلاف مساجد دیگر، منبری کوچک و فلزی با دو سه پله بود. صحنش چهل‌پنجاه متر طول داشت و با تراسی کوچک و دیواری شیشه‌ای از شبستان جدا می‌افتاد. این مسجد به‌دلیل واقع‌ شدن در مرکز شهر و نزدیک‌ بودن به مسجد جامع، از جملة مراکزی بود که سخنرانی‌های داغ مذهبی در آن برپا می‌شد. امام‌ جماعت مسجد آقابیگ، [[پدر معنوی شهدای سبزوار|'''آیت‌الله حسین شهرستانی''']] بود.
 
== '''پاتوق جوانان''' ==
== '''پاتوق جوانان''' ==
عموم مردم، از بازاری و دانشگاهی و حوزوی، در مسجد آقابیگ حاضر می‌شدند؛ ولی پای ثابت مجالس، جوانان و دانشجویان بودند. این استقبال دلیلی نداشت جز جذبۀ توحیدی و معنوی آیت‌الله شهرستانی؛ اما مهم‌ترین علت جذب جوانان به او، احترامی بود که به آن‌ها می‌گذاشت. حضور جوانان باعث می شد موقع جلسات کل پیاده رو از سمت مسجد تا حداقل ده متر این طرف و آن طرفش پر از دوچرخه شود.
عموم مردم، از بازاری و دانشگاهی و حوزوی، در مسجد آقابیگ حاضر می‌شدند؛ ولی پای ثابت مجالس، جوانان و دانشجویان بودند. این استقبال دلیلی نداشت جز جذبۀ توحیدی و معنوی آیت‌الله شهرستانی؛ اما مهم‌ترین علت جذب جوانان به او، احترامی بود که به آن‌ها می‌گذاشت. حضور جوانان باعث می شد موقع جلسات کل پیاده رو از سمت مسجد تا حداقل ده متر این طرف و آن طرفش پر از دوچرخه شود.
۳۰۶

ویرایش