ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «از دورگردانی کیسه سبز تا ثبت خیریه»

از قصه‌ی ما
بدون خلاصه ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|چپ|خانم طباطبایی و چراغ بیگی پرونده:Kheyrie22.jpg|بندا...» ایجاد کرد)
 
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱۰: سطر ۱۰:
خانم چراغ بیگی می‌گوید:جرقه تاسیس خیریه از اینجا شروع شد که بنده در برنامه جشن مذهبی که برگزار شد به حاضرین گفتم بیاییم پولی برای محرومان و برگزاری جشن برای آنها جمع کنیم. '''در همان جلسه کیسه پلاستیکی دست گرفتم و شروع به جمع آوری پول از افراد حاضر کردم.
خانم چراغ بیگی می‌گوید:جرقه تاسیس خیریه از اینجا شروع شد که بنده در برنامه جشن مذهبی که برگزار شد به حاضرین گفتم بیاییم پولی برای محرومان و برگزاری جشن برای آنها جمع کنیم. '''در همان جلسه کیسه پلاستیکی دست گرفتم و شروع به جمع آوری پول از افراد حاضر کردم.
'''
'''
در جلسه بعد خانم طباطبایی به بنده یک کیسه سبز رنگ داد و گفت: «از این به بعد در این کیسه پول جمع کن». از آن روز به بعد بنده به خانم طباطبایی گفتم: «من برای مردم صحبت می‌کنم و توزیع می‌دهم که برای چه چیزی کمک می‌خواهیم و '''تو هم کیسه سبز رنگ را دورِ مجلس بگردان و  پول جمع کن.'''» بعد  از مدتی کانال تلگرامی و گروه تشکیل دادیم و خلاصه جمع‌آوری کمک‌ها بیشتر شد. به همین شکل با هم بیشتر آشنا شدیم و پایه ایجاد خیریه حضرت خدیجه (س)گذاشته شد.
در جلسه بعد خانم طباطبایی به بنده یک کیسه سبز رنگ داد و گفت: «از این به بعد در این کیسه پول جمع کن». از آن روز به بعد بنده به خانم طباطبایی گفتم: «من برای مردم صحبت می‌کنم و توزیح می‌دهم که برای چه چیزی کمک می‌خواهیم و '''تو هم کیسه سبز رنگ را دورِ مجلس بگردان و  پول جمع کن.'''» بعد  از مدتی کانال تلگرامی و گروه تشکیل دادیم و خلاصه جمع‌آوری کمک‌ها بیشتر شد. به همین شکل با هم بیشتر آشنا شدیم و پایه ایجاد خیریه حضرت خدیجه (س)گذاشته شد.


== بردن غذا برای کارتن خوابها==
== بردن غذا برای کارتن خوابها==
ابتدا چراغ بیگی توضیح می‌دهد: زمانی که شروع به انجام کار خیر کردم اوایل کسی کمکی نمی‌کرد؛ '''زمانی بود که بارها درِ خانه افراد می‌رفتم و حتی یک سوم جعبه شیرینی اضافی فرد را می‌‌‌گرفتم و به فرد نیازمند می‌دادم.''' برای نمونه داشتیم موردی که یک فردی ساعت یازده و نیم شب تماس می‌گرفت و می‌گفت «مهمانی ما تمام شده و غذا اضافه آمده، بیایید ببرید».
ابتدا چراغ بیگی توضیح می‌دهد: زمانی که شروع به انجام کار خیر کردم اوایل کسی کمکی نمی‌کرد؛ '''زمانی بود که بارها درِ خانه افراد می‌رفتم و حتی یک سوم جعبه شیرینی اضافی فرد را می‌‌‌گرفتم و به فرد نیازمند می‌دادم.''' برای نمونه داشتیم موردی که یک فردی ساعت یازده و نیم شب تماس می‌گرفت و می‌گفت «مهمانی ما تمام شده و غذا اضافه آمده، بیایید ببرید».


'''بنده غذاها را می‌آوردم و در ظروف یکبار مصرف می‌ریختم و بین کارتن خواب‌ها توضیح می‌کردم.''' این کارها در زندگی‌ام نتیجه زیادی داشته است. بارها شده لباس دست دوم افراد را گرفته و پس از شست‌وشو  به نیازمندان دادیم؛ ابتدا فرزندانم گفتند« چرا این لباس‌های دست دوم را گرفتی؟!»گفتم «شاید این فرد دفعه بعد جدا از لباس، پول هم بدهد»؛ اتفاقا همان فرد دفعه بعد هم لباس نو داد و هم پول کمک کرده است.
'''بنده غذاها را می‌آوردم و در ظروف یکبار مصرف می‌ریختم و بین کارتن خواب‌ها توضیع می‌کردم.''' این کارها در زندگی‌ام نتیجه زیادی داشته است. بارها شده لباس دست دوم افراد را گرفته و پس از شست‌وشو  به نیازمندان دادیم؛ ابتدا فرزندانم گفتند« چرا این لباس‌های دست دوم را گرفتی؟!»گفتم «شاید این فرد دفعه بعد جدا از لباس، پول هم بدهد»؛ اتفاقا همان فرد دفعه بعد هم لباس نو داد و هم پول کمک کرده است.


به خوبی احساس کردم دعای این افراد چه تأثیری در زندگی‌ام داشته است. وقتی زندگی معمولی نیازمندان را از نزدک دیدم، خودم هم سعی کردم زندگی‌ام را در سطح معمول نگه دارم؛البته سطح زندگی‌مان متوسط است
به خوبی احساس کردم دعای این افراد چه تأثیری در زندگی‌ام داشته است. وقتی زندگی معمولی نیازمندان را از نزدک دیدم، خودم هم سعی کردم زندگی‌ام را در سطح معمول نگه دارم؛البته سطح زندگی‌مان متوسط است
سطر ۴۷: سطر ۴۷:
[[رده:زنان]]
[[رده:زنان]]
[[رده:کمک مومنانه]]
[[رده:کمک مومنانه]]
[[رده:تهران]]