۱٬۲۵۶
ویرایش
سطر ۱۱: | سطر ۱۱: | ||
==شهید== | ==شهید== | ||
از کوچهها، خیابانها و میدانها گذشتیم، از '''کودکانِ بیسری که به سوی مادر میدویدند''' و بر زمین میافتادند، از مردی که پاهایش تا بالای زانو بریده بود و دستوپا میزد، از زنی که زندهها برای پوشاندن عمق فاجعهاش دنبال روانداز میگشتند.با هر قدم که به راهآهن نزدیکتر میشدیم یک تکه در وجودم فرو میریخت، ساعت ۱۳:۲۵ شده بود، سایهی شوم جنگندههای هوایی عراقی کمکم دور میشد، دیگر به سالار فکر نمیکردم، خودخواهی بود، نه؟ اینکه دنبال سالار بودم خودخواهی بود، اولین جایی را که زده بودند قسمت تعمیرات راهآهن بود، به خون کشیدند، تمام رزمندههایی که برای اعزام به راهآهن آمده بودند شهید شدند، آنوقت من دنبال سالار میگشتم؟!همهی اندیمشک بوی '''گوشت سوخته و استخوان شکسته''' میداد، لبهای شهر میلرزید، خیلیها نبودند، خیلیها شکستند، خیلیها سوختند، چون صدام، هوس کرده بود خوزستان را مال خودش کند؛ هیچوقت فراموش نمیکنم دخترجان، تو هم طوری بنویس که هیچکس هیچوقت فراموش نکند که ۴ آذر ۱۳۶۵، '''اندیمشک''' و مردمش، '''به جرم زندگی'''، ۹۰ دقیقه زیر '''بمباران بعثیها''' جان دادند، من که بلد نیستم اما تو طوری بنویس که خون دلمان از چشم تاریخ نیفتد. | از کوچهها، خیابانها و میدانها گذشتیم، از '''کودکانِ بیسری که به سوی مادر میدویدند''' و بر زمین میافتادند، از مردی که پاهایش تا بالای زانو بریده بود و دستوپا میزد، از زنی که زندهها برای پوشاندن عمق فاجعهاش دنبال روانداز میگشتند.با هر قدم که به راهآهن نزدیکتر میشدیم یک تکه در وجودم فرو میریخت، ساعت ۱۳:۲۵ شده بود، سایهی شوم جنگندههای هوایی عراقی کمکم دور میشد، دیگر به سالار فکر نمیکردم، خودخواهی بود، نه؟ اینکه دنبال سالار بودم خودخواهی بود، اولین جایی را که زده بودند قسمت تعمیرات راهآهن بود، به خون کشیدند، تمام رزمندههایی که برای اعزام به راهآهن آمده بودند شهید شدند، آنوقت من دنبال سالار میگشتم؟!همهی اندیمشک بوی '''گوشت سوخته و استخوان شکسته''' میداد، لبهای شهر میلرزید، خیلیها نبودند، خیلیها شکستند، خیلیها سوختند، چون صدام، هوس کرده بود خوزستان را مال خودش کند؛ هیچوقت فراموش نمیکنم دخترجان، تو هم طوری بنویس که هیچکس هیچوقت فراموش نکند که ۴ آذر ۱۳۶۵، '''اندیمشک''' و مردمش، '''به جرم زندگی'''، ۹۰ دقیقه زیر '''بمباران بعثیها''' جان دادند، من که بلد نیستم اما تو طوری بنویس که خون دلمان از چشم تاریخ نیفتد. | ||
=تاریخ تلخ== | ==تاریخ تلخ== | ||
طبق مستندات تاریخی، بعثیها به دنبال شکست ننگین در عملیات افتخارآفرین [[والفجر ۸]] و '''تصرف شهر استراتژیک فاو'''، تصمیم گرفتند تا جهت انتقام این شکست مفتضحانه، جنگ را به شهرها بکشانند و در همین راستا با '''۵۲ فروند هواپیما'''، حملات هوایی خود را به شهر [[اندیمشک]] در [[خوزستان]] از ساعت ۱۱:۴۵ روز ۴ آذر سال ۱۳۶۵ آغاز و به صورت ممتد تا '''۱۳:۲۵''' دقیقه همان روز ادامه دادند. | طبق مستندات تاریخی، بعثیها به دنبال شکست ننگین در عملیات افتخارآفرین [[والفجر ۸]] و '''تصرف شهر استراتژیک فاو'''، تصمیم گرفتند تا جهت انتقام این شکست مفتضحانه، جنگ را به شهرها بکشانند و در همین راستا با '''۵۲ فروند هواپیما'''، حملات هوایی خود را به شهر [[اندیمشک]] در [[خوزستان]] از ساعت ۱۱:۴۵ روز ۴ آذر سال ۱۳۶۵ آغاز و به صورت ممتد تا '''۱۳:۲۵''' دقیقه همان روز ادامه دادند. | ||
طی این حمله، '''میدان راهآهن'''، '''مناطق مسکونی'''، '''بازار ترهبار'''، '''پادگان دوکوهه'''، '''پایگاه چهارم شکاری'''(بین دزفول و اندیمشک) و '''مدارس''' مورد اصابت ۵۲ فروند هواپیمای نظامی قرار گرفت که بیش از '''۴۰۰ شهید و ۷۰۰ مجروح''' را در پی داشت. | طی این حمله، '''میدان راهآهن'''، '''مناطق مسکونی'''، '''بازار ترهبار'''، '''پادگان دوکوهه'''، '''پایگاه چهارم شکاری'''(بین دزفول و اندیمشک) و '''مدارس''' مورد اصابت ۵۲ فروند هواپیمای نظامی قرار گرفت که بیش از '''۴۰۰ شهید و ۷۰۰ مجروح''' را در پی داشت. |