سیدضیاءالدین طباطبایی
معرفی
هشتم شهریور سال 1348، سیدضیاءالدین طباطبایی، یکی از مرموزترین چهرههای سیاسی در تاریخ ایران معاصر درگذشت. سیدضیا سیاستمداری یزدیالاصل و فرزند ارشد آیتالله سیدعلی آقای یزدی بود؛ همان عالمی که بر جنازهی مظفرالدین شاه نماز میت خواند. سیدضیا زندگی سیاسی پر فراز و نشیبی داشت؛ او عامل کودتای سوم اسفند 1299 و رئیسالوزرای بعد از کودتا بود.
کسی که رضاخان میرپنج را از بریگاد قزاق انتخاب کرد و به عنوان بازوی نظامی کودتا برگزید. پس از پیروزی کودتا به فرمان احمدشاه قاجار رئیسالوزرا شد و کابینه سیاه را تشکیل داد. علت اطلاق صفت سیاه به کابینهاش این بود که او نخستوزیری خود را با دستگیری و زندانی کردن بسیاری از چهرههای سیاسی آن دوران آغاز کرد؛ اما پس از صد روز به فرمان احمدشاه برکنار و توسط رضاخان به خارج از کشور فرستاده شد. همین مسأله، راه را برای قدرت گرفتن رضاخان باز کرد. سید ضیاء در سال 1322، یعنی پس از سرنگونی رضاخان به ایران برگشت. پس از بازگشت، حزب ارادهی ملی را تأسیس کرد؛ حزبی که محفل آنگلوفیلها بود و از مخالفین حزب توده به شمار میرفت. سپس در انتخابات چهاردهم به عنوان نمایندهی مردم یزد راهی مجلس شد. او به هنگام نمایندگی، سودای نخستوزیری در سر داشت، اما هیچگاه از طرف محمدرضا پهلوی برای این امر جدی گرفته نشد. فارغ از زندگی سیاسی سیدضیاء یکی از نکات مهم و ناگفتهی زندگی او، سفر و اقامت 8 سالهاش در سرزمین فلسطین است. در پائیز سال 1310 حاج امینالحسینی مفتی اعظم فلسطین که در تدارک برگزاری کنگرهای جهت مقابله با افزایش موج مهاجرت یهودیان به فلسطین بود، دعوتنامههایی برای بسیاری از رجال دولتی و غیردولتی جهان فرستاد. از ایران هیچ مقام دولتی در این کنگره شرکت نکرد ولی دعوتنامهای برای سیدضیاءالدین طباطبائی که در آن زمان در ژنو به سر میبرد، ارسال شد. سید ضیا نیز این دعوتنامه را پذیرفت و خود را به فلسطین رساند. این کنگره روز 14 آذر 1310 با نطق حاج امینالحسینی آغاز شد. سید ضیاء که به سرعت توانست ریاست دبیرخانهی کنگره را عهدهدار شود، پس از دو هفته اقامت موقت در فلسطین، به ژنو بازگشت تا کارهای شخصی خود را در این شهر سر و سامان دهد. او مجدداً در بهار سال 1311 به فلسطین برگشت. این بار 8 ماه در فلسطین ماند و اقداماتی برای تأسیس کمیتههای ملی کنگره و ایجاد شعب آن در بعضی کشورهای عربی به انجام رساند و سپس مجدداً به اروپا بازگشت. سیدضیاء سال 1314 بار دیگر به فلسطین رفت و قطعه زمینی را در درهی «بیتحون» در نزدیکی غزه خریداری کرد و به تدریج با فروش اموال و اثاثیهاش در تهران به آبادی قطعه زمین خود در غزه پرداخت. او طی 8 سالی که تا 1322 در فلسطین حضور داشت، ظاهراً به کار کشاورزی مشغول بود. اما مشهور است که به خواست انگلیس و برای بسط قدرت یهودیان صهیونیست در آنجا اراضی مسلمانان فلسطینی را خریداری میکرده و به یهودیان و آژانسهای صهیونیستی میفروخته است. حتی یکی از مهمترین نکاتی که پس از بازگشت سیدضیاءالدین طباطبایی به ایران از سوی جرائد حزب توده مطرح میشد، آن بود که وی با اقدامی غیراخلاقی یعنی با ابراز دوستی و جلب اعتماد فلسطینیان زمینهای آنان را خریداری کرده و به یهودیان فروخته است. نورالدین کیانوری نیز در کتاب خاطرات خود مینویسد: «سیدضیاء در فلسطین برای یهودیها کار میکرد. یعنی یهودیها از ظاهر اسلامی او استفاده میکردند. او زمینها را از مسلمانان میخریده و به یهودیان انتقال میداده است.» اقلیتهای مختلف مذهبی از قدیم در یزد سکونت داشتهاند و از جمله مهمترین این اقلیتها، یهودیها هستند. یهودیان یزد که اکثراً جزو طبقات شدیداً ضعیف به شمار میرفتند در میان خود بعضاً افراد ثروتمندی را نیز داشتند که جزو متمولین یزد به حساب میآمدند. با آغاز موج مهاجرت یهودیان به سرزمین فلسطین، یهودیان یزد نیز تصمیم گرفتند بار سفر بسته و به سرزمین زیتون بروند. شاید بتوان گفت یکی از دلایل تسهیل کنندهی مهاجرت یهودیهای یزد به فلسطین، حضور و پیگیریهای سید ضیاء یزدیالاصل در این کشور بود که به خاطر پیوندهای اجدادیاش نگاه ویژهای به یزد و ساکنان یهودیاش داشت. در امواج مختلف مهاجرت یهودیان به سرزمین فلسطین تعداد زیادی از یهودیان یزد به این کشور مهاجرت میکنند. از جمله مشهورترین مهاجرین یزدی به فلسطین موشه کاتساو یا همان موسی قصاب یهودی است که در منطقهی ابرکوه یزد زندگی میکرده است. او در سال 1330 شمسی به فلسطین مهاجرت کرد و بعدها به عنوان هشتمین رئیس جمهور اسرائیل بر صندلی این پست تکیه زد.
منبع
آرشیو دفتر تاریخ شفاهی یزد