حاج احمد در مریوان

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۵۶ توسط Root (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «اعضای سازمان پیشمرگان مسلمان کرد برای بازپس‌گیری کردستان سلاح به دست گرفتند و به مصاف کفر رفتند و همزمان با آغاز عملیات پاکسازی کردستان از لوث وجود گروهک‌های ضدانقلاب، جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان وارد شهر مریوان شد و فرماندهی سپاه ای...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اعضای سازمان پیشمرگان مسلمان کرد برای بازپس‌گیری کردستان سلاح به دست گرفتند و به مصاف کفر رفتند و همزمان با آغاز عملیات پاکسازی کردستان از لوث وجود گروهک‌های ضدانقلاب، جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان وارد شهر مریوان شد و فرماندهی سپاه این شهرستان را عهده گرفت.

در طول مدتی که این شهید والامقام در شهر مریوان مستقر بود موجی از اتحاد و همدلی میان رزمندگان سپاه اسلام و مردم بومی منطقه ایجاد کرد. نفوذ حاج احمد در اعماق جان مردم باعث شد که اهالی مریوان ایشان را برادر احمد خطاب کنند و هنوز مردم کردستان در درگیر جنگ با دشمنان داخلی بودند که جنگ تحمیلی با فرماندهی صدام آغاز شد. ارتفاعات قوچ سلطان و دره شیلر از نقاطی بود که مورد توجه مزدوران بعثی قرار گرفت و توپخانه بعثی با تمام قدرت روستاهای مرزی را از این نقاط مورد هدف قرار می‌داد.

از یک سو گروهک‌های ضدانقلاب با استقرار در دره شیلر به آسانی وارد خاک ایران در محدوده شهرهای بانه، سقز، دیواندره و مریوان مستقر شدند، حزب بعث عراق در ایام جنگ تحمیلی از کوه‌های مشرف به شهر مریوان را به عنوان پایگاه توپخانه استفاده می‌کرد و به این ترتیب مناطق مرزی ما را هدف قرار می‌داد. رزمندگان سپاه اسلام باید این ارتفاعات را پاکسازی می‌کردند تا مردم به راحتی بتوانند در خانه و کاشانه خود آرامش داشته باشند. حزب بعث برای اینکه از پیشروی رزمندگان سپاه اسلام در خاک عراق جلوگیری کند، تمام مناطق مرزی را مین‌گذاری کرده بود، به طوریکه حتی سال‌ها بعد از اتمام جنگ تحمیلی نیز بعضی مناطق مرزی آلوده است و گروه‌های تخریب در حال فعالیت در منطقه است.

حضور در مناطق عملیاتی بعد از جنگ هم برای ما پایان نیافت و با پایان جنگ تحمیلی نیز به کاروان گروه تفحص شهدا پیوستم در طول این سال‌ها دنبال یاران و دوستانی که در خاک ایران و عراق در راه دفاع خون پاکشان را فدا کرده‌اند ادامه دارد، همراه با گروه تفحص برای من پر از خاطرات تلخ و شیرینی است که هیچگاه از یاد نخواهد رفت. تقریبا از هر لشگری که در عملیات‎های والفجر4 و 9 و10 و بیت‌المقدس 2 و 5 حضور داشتند رزمندگانی به جا مانده بود، به منطقه می‌آمدند بچه‌هایی از کرمانشاه و مشهد گرد هم آمده بودند تا پیکر مطهر شهدایی که احتمال می‌رفت در این مناطق باقیمانده پیدا کند