کتاب چادری که جا نماند
از قصهی ما
نسخهٔ تاریخ ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۷ توسط ابوالفضل بکرای (بحث | مشارکتها)
گزیده کتاب:
مادربزرگم میگفت: در زمان رضاخان برای حمام از منزل رفته بودم بیرون که به مامورهای حکومتی برخوردم. مامورها جلویم را گرفتند و قصد داشتند حجابم را بردارند. من فرار کردم و به کوچهای رسیدم که بنبست بود و درِ تمامی خانههای آن کوچه بسته بود. به هر دری زدم، کسی در را باز نکرد. وقتی مامور به من رسید، برای خلاصی از دست او، گوشوارههایم را کندم و آن را با دستهای پر شده از خون به مامور دادم! آن وقت او اجازه داد که من بروم.
معرفی کتاب:
️◽️#چادری_که_جا_نماند روایتی از مبارزات زنان ایرانی برای حفظ دین و ارزشهای اسلامی در مقابل فرمان کشفحجاب رضاخان در سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ است.
️◽️کتاب حاوی 101 خاطره کوتاه است که از میان هزاران خاطره از مقاومت فرهنگی مردم ایران انتخاب شده است.
◽️تدوین و انتخاب خاطرهها را ایوب خرسندی و الهام یوسفی برعهده داشتند و مصطفی فاروئی، کتاب را در 111 صفحه گردآوری کرده است.
◽️چاپ دوم کتاب، در سال 96 از سوی دبیرخانه طرح ملی گوهرشاد و توسط انتشارات بویشهربهشت منتشر و روانه بازار کتاب گردید.
|نگاهی به واقعه قیام مسجد گوهرشاد مشهد و دوران کشف حجاب رضاخانی|
منبع
کتاب چادری که جا نماند
دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی